در خیابان امیری آبادان
شهر در زیر آوار است
خامنه‌ای به تملک کاج خونی لبنان می‌اندیشد
به قطر زاغه‌های موشک حزب‌الله
به تونل ارسال دلارهای کثیف
برای بلع بیت‌المقدس و غزه و رام‌الله
در خیابان امیری آبادان
شهر در زیر آوار است
خامنه‌ای با زرافه‌یی در گردن بشار اسد
دست‌درآغوش می‌رقصد
بر قاره‌یی از شکنجه و خون
بر دریایی از جنازه و کودک و اشک
در خیابان امیری آبادان
شهر در زیر آوار است
جرثقال‌ها با حکم آماده‌ی حلق‌آویز
گردان گردان به خط شده‌اند
لشگرهایی از لودرهای سپاه
کتمان قتل‌عام ۶۷ را
هم‌چنان در کارند
در خیابان امیری آبادان
شهر در زیر آوار است
«فرمانده»!
در غثیانی از تفرعن و خودشیفتگی
مشق «سلام فرمانده»! می‌بیند
در خیابان امیری آبادان
آوخ! در خیابان امیری آبادان
شهر در زیر آوار است
مادران کبود جامه‌ٔ بغض
کوه‌های لهیده‌ی تیرآهن و سیمان را می‌کاوند
در جست‌و‌جوی نشانی از کفش یا کیف جگرگوشه‌ی خویش
با ناخن‌های شکسته‌ی آه
...
از خیابان امیری آبادان
تا خیابان آزادی تهران
خشم بر خشم می‌کوبد پتک
مشت از جنگل مشت
می‌روید کوبان و درشت
برمی‌خیزد ایران از آوار
با میلیون‌ها شجاعت بیدار
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۵ خرداد ۱۴۰۱
0 نظرات