برای ۸ مارس، روز جهانی زن
فريسيان بافته ريشِ
نيشخند به چشم
چوبین فکران کينه
نوشِ کژدم قلب
برسکوي کور انتقام،
ايستاده بودند
سربیترین پیراهن
آسمان تاب ميخورد
بر طناب
آشفتهی باد
اشک - ازترس
سقوط- دستاغوش چشم
چشم، نفرين کنان
خود از محکوم شدن به «بايد نگريستن»
فاجعه پشت پلک
اتفاق
آمادهی تاخت
بر پوپکي لرزان
پلک؛
در قلب طبل کوب
زني زنده به گور
بيتوتهی هزار تيزْدندان
تشنه به خون،
گرداگرد
غزال گرفتار
خدا در چلهی ساکت
تنهايي، گريان
...
- بياورديدش!
«فريسيان گفتند»:
نيمخيز دستها، به
ربودن خشتپارهی کين
...
نه!!!
هرايي در بغض سرد
سکوت
«نه»ي پژواک افکن
تا آن سر تاريخ
- اين کيست؟
شورنده بر حکم
خدا؟!
[فريسيان گفتند]
...
- آنکه نياغشته
دست به دامني،
در شبانههاي
نهان گناه
او، تنها او...
بماند افکندن سنگي را بر مجرم
[عيسي گفت]
سکوت، عصاکشان بر
ميدان پوزار کشيد
سکوت، از شکافهاي
هزار توي ذهن گذشت،
رمههاي گريزان
هياهو را خواباند
سکوت از کوچههاي
شريان،
همسفر با داغي خون
گذشت
سکوت، در سرخي
شرم
چکيد
مشتها راندند به
تندي همنشيني سنگ را از آغوش
سنگها، تنها
سگها، تنها
مردان، رمهی گرگ
زدهی گريزان از خود؛
گريزان از ديدن
خود در آينهی عرياني وجدان
زن، (زندگي يافتهی
ناباور)،
باران بوسه بر پاي
مسيح
مسيح، تمام اشک
شوق و بال محبت
نشسته بر خاک تواضع
نرمتابِ گيسوان
بلندش
بازيچهی بادي بازيگوش
و خدا؟
...
آسمان، آبي ترين
پيراهن خود بر تن.
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
0 نظرات