آنها (مجاهدین) «از واقعه اعدامها بهعنوان سابقهی سیاه و لکهی ننگ
حقوقبشری نظام یاد میکنند» و «با تخریب خمینی در نهایت اصل و ریشه ایدئولوژی
جمهوری اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه را هدف قرار دادهاند».
خمینی در سال ۱۳۶۷ بر اساس شرایط و واقعیتهای موجود در کشور
تصمیمی گرفتند که به چالش جدی (با) آیتالله منتظری، قائممقام رهبری، تبدیل شد.
موضوع به اعدام بازماندگان (مجاهدین) در زندانهای کشور بازمیگشت.
(فایل) صوتی از آیتالله منتظری، در سطح فضای مجازی منتشر کردند که
وی در جلسهیی با حضور چند تن از مقامات قضایی و اطلاعاتی، به انتقاد از اعدام
(مجاهدین) در زندانها پرداخته و فرمان خمینی را در این زمینه اشتباهی میداند که
تبعات بسیاری برای جمهوری اسلامی خواهد داشت.
در یک کلام، تخریب خمینی، در نهایت اصل و ریشه ایدئولوژی جمهوری
اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه را هدف قرار دادهاند و چه کسی بهتر از رأس این
نظام. (۱)
در کتیبهی بيمرگ حافظهها
در آینهسارترین
هوای کوهستان
و مکث سبز درخت
بر شانهی خاک
ايستادهام
آنچنان اندیشه بلند
آنچنان هم
قامت با غرور غرور
كه با هيچ
دشنه و دشنام
کشت نتوانيام
شرافت این خاک
از غزلهای آبی من
اعتبار مییابد
من خون
مسلح به مظلوميت يك نسلام
آن که مخافت
مرگ را
در ارتفاع دار
با ممنوعترین
واژگان خورشیدی
به سخره
گرفت
ايستادهام
بیمرگ و
بلند
در بیقرارترین
قوارهی توفان
كار من
شوراندن و شاریدن آگاهي است
كار من غرس
بيداري صبح
در نطفهی آوارهی شورش
آشفتن ذهن
كوچههای با عطر بيداري ياس
استخوانهاي
فكر مرا شخم بزن!
نام مرا از
ریشههای زمين بروب!
جمجمهها
را براي كشتن خاطرات من بكاو!
سينهها را
زنداني از ساروج و روي بركش!
...
اما
من کابوس
مرگ توام
به خون آغشت
نتوانیام
کشت نتوانیام
کار من
شوراندن و شاریدن آگاهی است.
ع. طارق
پانوشت:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱)ـ به
نقل از یک رسانة رژیم، به نام «من انقلابیام» ـ ۲۷مرداد۱۳۹۵
0 نظرات