سربی خونین هر
سپیدهدم
در خیابانهای رنگ
پریدهی تهران
با جار شکستن
استخوان گردن محکومی
بر دار
آغاز میشود
به جستجوی تصمیم
ناگرفتهی کبری
وقتی خاطرات
کودکانهی من
كتاب اول دبستان به
دست میگذرد،
دخترکي بر صلیب حریص چهارراه
ته ماندهی شادابي
معصومش را
با التماس تكهيي
نان بیات
سودا مي كند
دانشگاه، آی دانشگاه!
با پژواك همزمان ۱۸تیر،
در ۱۸ تیر
در شقیقهی دقیقهی آزادی
چگونه توان
با فرمول
انتگرالگیری
به بیتوته نشست
و چشم به خون شتک
بسته بر پنجره بست
سکوت نيمكتهاي
خالي
یادمان زندهی یاران زندانيست.
نگاه ساکت استاد
پشت ابرهای
نباریدهی پلک
چه ميخواهد بگويد
امروز؟
نوک سرخ قلم
بر تخته وایتبرد
ترجمان قرمز خون
است
هيهات اگر نخستین
درسِ درس نخست
در ترم ۱
بیوتکنولوژی
جز ترك دانشگاه شریف
براي پيوستن به طغیان شریف نبرد باشد.
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۲۹شهریور۹۶
0 نظرات