بهاي واژگان آميخته با خون جگر را بايد با جان پرداخت، آری، «زبان سرخ، سرِ سبز ميدهد بر باد». اين را همهی «سبزهاي گريزان از
بذل هزينه» نيز مي دانند اما چه باك! آنان كه عشق به اين كهن مرز و بوم، جانشان
را به آتش كشيده، و از حس انسان بودن لبريزند، البته از آنچه نميانديشند جان
است.
آويزان شدن از قناره ها و چهارميخ شدن بر صليب، بسا شيرين تر و قابل
تحمل تر است تا دست در دست خفت، چكمهی خون آلود دژخيم را ليسيدن، و براي سر ساير
قربانيان نطع گستراندن و كنده و ساطور و قمه بر دوش كشيدن.
ع. طارق
0 نظرات