پاسدار عبدالله گنجی
در مطلبی در روزنامهی جوان، وابسته به سپاه پاسداران نوشته است به نام: «چرا
تلگرام مسأله میشود؟». وقتی آن را میخوانیم درمییابیم که چرا تلگرام به مسألهی
شمارهی یک رژیم تبدیل شده است.
نویسندهی «چرا تلگرام
مسألهی میشود؟» با ادبیات پاسداری میخواهد این مطلب را جا بیندازد که موضوع
تلگرام به خاطر خود تلگرام نیست؛ زیرا تا آنجا که به نفس استفاده از این پیامرسان
خارجی برگردد، علی خامنهای، حسن روحانی، سردمداران ریز و درشت نظام، گردانندگان
نمایش جمعه و حتی آخوند علمالهدی از تلگرام استفاده میکردند. همین علم الهدی که
دشمن شمارهی یک فضای مجازی و تلگرام قلمداد میشد تا روزهای قبل از فیلترینگ
تلگرام حاضر به دل کندن از آن نبود. وقتی به پیامرسانهای وزارتی کوچ کرد از دیدن
کسادی آنها به وحشت افتاد و با دستپاچگی تمام
به تلگرام برگشت تا از آخرین قطرات آن استفاده ببرد. لازم به یادآوری است
که برغم فیلتر بودن توییتر و اینستاگرام سردمداران نظام از جمله خامنهای و روحانی
از آن استفاده میکنند و به اینجا که میرسد «حرام بودن» این رسانههای تکفیری با
کلاه شرعی حلال میشود!
در این پاراگراف از
نوشتهی پاسدار گنجی دقت کنید، ببینید چطور رک و پوست کنده دست روی درد اصلی نظام
میگذارد:
«... اما عدهاي اصلاً
برايشان مهم نيست که مسأله تلگرام چيست؟ و اصلاً دوست ندارند بدانند و اگر هم
بدانند احساس نميکنند مسأله آنان هم هست. انگاره ذهني برخي اين است که حاکميت از
تلگرام ميترسد. گيريم حاکميت ميترسد از چه ميترسد؟! از حرف زدن مردم با
همديگر؟! از گروههاي خانوادگي و کاري؟! از کانالهاي اداري؟! در اين باره هم عدهاي
دوست ندارند بدانند که حاکميت از چه ميترسد، فقط دوست دارند اين انگاره را پرروش دهند.
اما سؤال اساسي اين است که چرا تلگرام به مسأله اصلي کشور تبديل ميشود؟»
در جای دیگر او با
ادبیات وارونهی خود به میزان تأثیرگذاری این پیامرسان اعتراف میکند و از آن با
عبارت «ابعاد مخرب، مبهم و امنیتی ـ فرهنگی تلگرام» یاد میکند و با این که سعی میکند
حرف اصلی را در لفافهی حرفهای حاشیهیی دیگر بپوشاند و به باند مقابل بگوید که
اینقدر تلگرام را به تعطیلی شغلهای مردم منحصر نکنید اما سرانجام تاب نمیآورد و
بند را آب میدهد و از شدت غیض دندان قروچه کنان میگوید:
«چرا به مردم نميگويند
مجاهدین با نام و پوشش «مالباختگان» کانال تلگرامي درست کرده و مردم را هدايت ميکردند؟».
پاسدار فرهنگی نظام،
در پاراگراف دیگر این معنا را بالغ میکند و بیپرده به مشکل اصلی و اصل مشکل
اعتراف میکند: «براندازی».
«چرا به مردم نميگويند
روسيه که مسألهی فرهنگي ـ مثل ما ـ ندارد نيز اينگونه کرد. روسيه از چه ميترسد؛
از انحراف جوانان يا براندازي؟ قطعاً هيچ کدام اما ميداند تلگرام ابزاري در دست
دشمنان روسيه عليه اقتصاد و امنيت اين کشور است».
بله این ترس از شکلگیری
مجدد قیامی در اندازه یا بزرگتر از قیام دی۹۶ و خطر براندازی بود که نظام را
مجبور کرد شتابزده به فیلترینگ تلگرام روی بیاورد اما نمیداند که مسأله و صورت
مسأله از بین نرفت و فقط از روی میز پاک شد.
براندازی سلطنت مطلقهی
فقیه به یک خواست عمومی و مشترک مردم ایران تبدیل گردیده و از آن گریزی نیست. این
خواست مشترک نه مشروط به تلگرام است نه به هیچ عامل دیگر. چنین اقداماتی تنها و
تنها روند آن را شتاب میبخشد و تجربه نشان داده وقتی چیزی زیرزمینی میشود و به
امری خطرناک تبدیل میگردد و دیگر نمیتوان آن را مهار کرد.
روند رو به شتاب تحولات
در روزهای آینده این را نشان خواهد داد.
0 نظرات