کتاب
میان من و نگاه در برگیرندهی تعدادی از مقالههای سیاسی ـ اجتماعی و یادداشت های
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) می باشد. این کتاب به مبارزهی آزادیخواهان با حاکمیت
استبدادی ایران می پردازد. هموطنان عزیز مطالبی را در این کتاب خواهند خواند که در
فضای سانسور و اختناق نمونهی آن را نخوانده اند.
این
چند پاراگراف را از یک مقالهی کتاب برگزیده ایم:
«اگر
یك دهه یا یك سده بعد از ما انسانی این خبر را در كتابها بخواند در مورد من، «منِ
انسانی» چه قضاوت خواهد كرد؟ این وهن را چگونه میتوان از دامن شرافت انسان عصر ما
زدود؟ مگر ما آنانی كه در برابر هولوكاست و كوره های آدم سوزی هیتلر سكوت كردند
متهم نمیكنیم و همدستان جنایتكار بشمارشان نمیآوریم؟ راستی انسان آینده در مورد
ما چگونه داوری خواهد كرد؟
وقتی
انسانی بر بالای دار، مرگی تكاندهنده را در تشنجی طولانی به نمایش میگذارد یه
عبارت بهتر او را به نمایش آن وادار میكنند تمام انسانهایی كه با حدقه های گشاد
او را مینگرند، اگر كاری نكنند در شقاوت همدستند. اگر دست كم قطرهی سوزان اشكی
چشمانشان را به آتش نكشد، حریقی سهمگین قلمرو وجدانشان را درننوردد و پس از این
واقعه آسوده سر به بالین بگذارند، بیگمان از مرتبت انسانی بدورند، بیگمان به آنی
تبدیل شده اند كه دژخیم میخواهد. آخر او (دژخیم) میخواهد حس زنده بودن را از
چشمان ما بگیرد و آنها را به چشمان مات برده ، یخزده و بیتفاوت گوسفند ذبح شده
تبدیل كند. او با حلق آویز یك انسان و با زمینه چینی برای حلق آویز دوبارهی او،
میخواهد ما را در خویش بكشد و اینگونه میلیونها تن را در آن واحد حلق آویز كند
و روح زندگی و مقاومت را در یك ملت بمیراند.
ما در
كجای تاریخ ایستاده ایم؟ هر كدام شاید تجربه كرده باشیم. بار نخست، شنیدن خبر
دلخراش درآوردن چشم از حدقه یا بریدن معكوس دست و پا و قطع انگشتان دست یا سنگسار،
ما را میلرزاند و در برابر آن واكنشی انسانی داریم. نفس كشیدن در ذائقهی ما تلخ
میشود و هزار بار آرزوی مرگ میكنیم. مگر این كه برای تسلای وجدان خودمان هم كه
شده دست به كاری بزنیم. اگر كاری نكنیم شاخكهای حساس انسانی ما، گیرندگی خود را
از دست میدهند و زیستن در زیر سرنیزه و نفس كشیدن در اتمسفر جنایت برایمان به
«عادت» تبدیل میشود و قباحت خود را از دست میدهد.
0 نظرات