وزیر خارجهی ارتجاع، محمد جواد ظریف، در میانهی المشنگهي گوشآزار مجلس وحوش هر آنچه از اداواطوار و قر و قمیش که بلد بود بهکار گرفت اما نتوانست کاری از پیش ببرد. وحوش ولایی که آموختگان حوزهي لمپنیسم از نوع چالهمیدانی آن بودند بهفرمودهي «حضرت آغا»! وظیفهی خود را در گلو پاره کردن میدانستند و یکی از دیگری در کسب امتیاز انکرالاصوات سبقت میگرفت، آنها آنقدر سرشان به اجرای این نمایش مضحک و رقتبار گرم بود که نفهمیدند وزیر خارجهی ارتجاع چه گفت و چه چیزی را میخواست جا بیندازد. شاید هم فهمیدند و رسالتشان این بود تا با این گرد و خاک ولایی موضوع مهمتری را بپوشانند که در ادامهي بحث به آن خواهیم پرداخت.
خامنهای، ترسیمگر سیاست خارجی
ظریف در میان قیل و قال اعلام کرد «سیاست خارجی حوزه دعوای جناحی نیست» و ادامه داد: «به همین دلیل است که سیاست خارجی در چهارچوب اهداف کلی نظام در اختیارات رهبری قرار دارد تا از دوگانهسازی و دعوای جناحی اجتناب شود». معنای این اعتراف آن است که سیاست خارجی را شخص خامنهای مشخص میکند. به عبارت دیگر هر آنچه از تروریسم و ایرانفروشی است، فرموده و ترسیمشده از سوی خلیفهي ارتجاع است. این سخن با ادبیاتی دیگر، تأییدی است بر این حرف موسوی خوئینیها که همه چیز زیر سر خامنهای است و «مدیرانی که میآیند و میروند» عروسکهایی بیش در این نمایش عروسکی نیستند. انگشتان عروسکگردان آنها را به جستوخیز و ایفای نقش واداشته است.
آنچه ظریف نتوانست بگوید!
ظریف آنچه را که نتوانست در روز ۱۵تیر۹۹ در مجلس ولایی بگوید یا سربسته و با لکنت و جوزدگی گفت و برجسته نشد، یک روز بعد در دیدار مدیران ارشد وزارت خارجه با اسحاق جهانگیری، معاون اول آخوند روحانی تکمیل و درشتنمایی کرد:
«اگر روابط ما با همسایگان مبتنی بر حسنهمجواری باشد، هیچ چیزی جز کنوانسیون جامع خزر کمک نمیکند. یا روابط ۲۵ساله ما با چین در واقع منافع ملی ما را مورد توجه قرار میدهد، اما متأسفانه در این موضوعات شاهد دروغ پردازیهایی هستیم؛ در رابطه با چین امروز هم جناح اصولگرایان، هم اصلاحطلبان و هم ضدانقلاب فعالیت شدیدی دارند. در مورد برجام نیز همین کار را کردند از دیپلماسی کاریکاتوری ساخته و آن را دفن کردند و متوجه هم نشدند که چه کردند».! (همشهری آنلاین. ۱۶تیر۹۹)
پیشفروش کردن ایران با قراردادهای اسارتبار
اگر این پاراگراف را کمی باز کنیم به محورهای زیر خواهیم رسید:
۱ـ وزیر خارجهی ارتجاع تحت عنوان فریبندهی «حسن همجواری» ماجرای خزرفروشی را که به یک افتضاح عالمگیر تبدیل شد، دارد رفع و رجوع میکند و برای ادامهی این پروژهي خائنانه و ضدایرانی زمینه میچیند.
۲ـ عقد قرار داد ۲۵ساله با چین نیز یکی از موضوعاتی است که حاکمیت آخوندی بنا بر سیاست همیشگی پنهانکارانهی خود گوشههایی از آن را در اینجا و آنجا مطرح کرده است تا وقتی قبحاش ریخت، بتواند به رونمایی از آن بپردازد. آنچه مسلم است این است که این سیاست در خفا دارد پیش میرود.
خیلی از موضوعات در حال مذاکره است!
در این پاراگراف دقت کنید:
«اصولاً مباحث سیاست خارجی مباحثی نیست که همه موضوعات آن قابل بحث در مجامع عمومی باشد؛ نه اینکه ما چیزی برای پنهان کردن از مردم داریم، بلکه خیلی از این موضوعات در حال مذاکره است مثلاً در موضوع کنوانسیون خزر، ایران در حال مذاکره درباره موضوع خط مبدأء است اگر ما بخواهیم توضیح در این باره بدهیم دست طرف مقابل را باز کردهایم در حالی که طرف مقابل هنوز نمیداند حداقل و حداکثر ما در این مذاکرات چیست؛ یا درباره سند ۲۵ساله با چین تازه مذاکرات نهایی ما آغاز شده است» (همان منبع)
ترجمان این سخنان آن است که مدتهاست ارزان فروشی ایران «در حال مذاکره است».
فروش مخفیانهی نفت به روسیه
در ادامهي داستان، ناگهان دم خروس دیگری از لای کت و شلوار وزیر خارجهی ارتجاع بیرون میزند. او با خونسردی تمام میگوید که با روسیه نیز مذاکراتی سری برای فروش نفت در روزهای تحریم در جریان بوده است:
«یکی از نمایندگان میگفت چرا شما نمایندگان را در جلسات خود راه نمیدهید؛ اتفاقاً همان برادر در مذاکرات بهکلی سری من و پوتین حضور داشت و بعد از آن گفت قرار است روسیه از ما نفت بخرد؛ همان گفته موجب قطع خرید نفت ایران از سوی روسیه شد؛ چون هرکجا که روسها خواستند از ما نفت بخرند، آمریکاییها جلوی آن را گرفتند، در حالی که میشد جور دیگری رفتار شود؛ درباره چین و برجام هم همینگونه است؛ این یک معضلی است که سیاست خارجی با آن روبهروست و کسی هم بهکمک ما نمیآید»
این موضوع آنقدر گزنده، خائنانه و ایرانفروشانه بود که از دید رسانههای حکومتی نیز پنهان نماند. روزنامهي حکومتی مستقل (۱۷تیر۹۹) نوشت:
«آنها [نمایندگان عربدهکش مجلس] حتی آنقدر داغ بودند که نفهمیدند ظریف تلویحی گفت کیش را فروختهاند و قرار است وقتی نهایی شد، عهدنامه را بیاورند و موادش را بکنند توی چشم و قلب ملت، بدون اینکه الآن از آنها نظری بخواهند. یا جایی که گفت سیاست خارجی، فراجناحی و در حوزهي اختیارات رهبر است یعنی اینکه دولت در برجام، در مذاکره، در تحریم، نقشی ندارد و اصلاً تصمیمگیری در این امور، کار دولت نیست. پس تبعات و عوارض این تصمیمها به عهدهی آنها نیست که خروجیاش میشود اینکه نسبت دادن «خیانت» به ظریف و دولت، اصولاً از گمکردن سوراخ دعا ناشی میشود. ولی آن طفلکها اکثراً تازهکارند و مانده تا با زیر و زبر امور آشنا شوند و بفهمند که دلیل اینکه مجلس نهم با آنهمه اهن و تلپ، ظرف ۲۰دقیقه برجام را تصویب کرد چیست و اصلاً یعنی چی؟!»
این رسانه در ادامه مینویسد:
«میگویند مجلس جای فریاد است. بله زمانی مصدق در مجلس فریاد زد تا نفت تاراجشدهیٔ مملکت را ملی کرد. مدرس فریاد زد تا کمر دیکتاتوری رضاشاه را بشکند. در حیرتم که اینها برای چه فریاد زدند؟ خواهان رفع ننگ پارهفروشی وطن به چین بودند در ازای وتو یا میخواستند برای حقوق رومیناها قانونها را نو کنند؟ یا به انهدامهای هر روزه در ثروتهای نظامی کشور معترض بودند؟»
با توجه به آنچه گفته شد که فقط نوک کوه یخ در اقیانوس سراسر خیانت، فساد و ارزانفروشی ایران در حاکمیت آخوندی است. بهخوبی روشن میشود که این روزها در آستانهی سرنگونی خامنهای و نظامش برای بقای خود، به تتمهي منابع ملی ایران چنگ انداختهاند و آن از پیش فروختهاند. حال با اجرای ترجیعبند گوشآزار قیل و قال و ایجاد پردهي دود در حال لاپوشانی آن هستند.
عربدهکشی ولایی در مجلس ارتجاع، بهخوبی برنامهریزی شده بود؛ اما مدتهاست که مردم ایرانزمین که به ماهیت ایرانفروشانه و خائنانهی حاکمیت پی بردهاند مرگ خامنهای و ظریف و بقیه وحوش با دیپلماسیشان را در کف خیابانها فریاد کردهاند.
0 نظرات