روحانی روز ۱۹آذر۹۹ گفت: «آن کمسواد تاجر مسلک کاغذ را خط خطی کرد و از برجام خارج شد؛ حالا نفر بعد بیاید یک کاغذ خوب بیاورد و یک امضا بکند».
محمدجواد ظریف هم طوری موضوع را سادهسازی میکرد که انگار با ۳فرمان اجرایی تمام تحریمها لغو شدنی است.
«بیهوده به حرفهایی که زده میشود اعتبار ندهیم. در پاسخ به دعواهای داخلی که میگویند بایدن اگر بخواهد هم نمیتواند، باید گفت: نه. بایدن اگر رئیسجمهور آمریکا شد و در کاخسفید مستقر شد، میتواند با سه فرمان اجرایی همه اینها را لغو کند. دوستان داخلی ما حواسشان باشد. حرفهایی که برای مصرف داخلی میزنند یعنی دارند به بایدن علامت میدهند که این کار را نکنید» (ایرنا. ۲۸آبان۹۹).
چندان ساده و آسان نیست!
در همان روز تغییر رئیسجمهور در آمریکا، رسانههای حکومتی آب پاکی روی دست روحانی و ظریف ریختند و هشدار دادند که موضوع به این سادگیها هم نیست.
«پیش از این تصور میشد دولت بایدن بدون سرسختی و بدون پیششرط به برجام برمیگردد و این بهمعنای پذیرفتن توافقهای برجام از جمله حذف تحریمهاست. اما بررسیهای سخنان افراد کلیدی بایدن نشان میدهد کارها چندان ساده و آسان نیست» (جهان صنعت. ۴بهمن۹۹).
آری، به این سادگیها نیست. اکنون ملقمهای از اظهار یأس، بدبینی و هراس، جای شاخ و شانهکشیدنهای قبلی در باند غالب و در باغ سبز نشان دادن از سوی باند مغلوب نظام را گرفته است.
باید مراقب باشیم!
جهان صنعت با این استدلال که در هنگام امضای برجام، بایدن، معاون اوباما بوده، بنابراین هر آنچه در برجام آمده، مورد تأیید او هم بوده، مطرح میکند که وقت آن است که رئیسجمهور آمریکا با رفع بدون شرط و شروط تحریمها به برجام برگردد. این روزنامهی وابسته به باند مغلوب نظام با دلخوری مینویسد:
«اولین ایرادی که به بایدن وارد است این است که با تعیین شرط و شروط برای بازگشت به برجام به همان سمتی میرود که ترامپ رفته بود یعنی آقای بایدن هم بهنحوی در حال خلف وعده است».
بعد ـ مانند اینکه کشف جدیدی کرده باشد ـ اضافه میکند:
«اگر آمریکاییها با کمک اروپاییها بخواهند مباحث منطقهیی و امنیتی و نظامی را ذیل برجام قرار دهند و با این شروط جلو بیایند، از نظر جمهوری اسلامی ایران قابل پذیرش نیست و نشان میدهد آنها با وعده بازگشت به برجام صرفاً میخواهند فشار بینالمللی را بر ایران افزایش دهند یا میخواهند چون در برجام حضور دارند، مکانیسم ماشه را علیه ما فعال و از حضورشان در برجام سوءاستفاده کنند، پس باید مراقب باشیم».
بودجهی سرگردان!
این روزنامه حکومتی با ناامیدی و سرخوردگی به موضوع «بودجهی سرگردان»! نیز اشاره میکند؛ بودجهیی که شالودهی آن بر این فرضیه سوار شده بود که بهمحض آمدن بایدن، او بلافاصله به برجام برخواهد گشت و رژیم با فراغ بال خواهد توانست شیرهای نفت را باز کند و آنقدر نفت بفروشد که از ارقام بودجه سر برود و سرریز شود و با یک اجی مجی لاترجی همهی بحرانهای نظام در یک چشم بههم زدن حل شود. سیورسات مزدوران برونمرزی نظام حل و فصل شود. آب و علیق نیروی انتظامی و سپاه پاسداران تأمین شود. تروریسم رونق بگیرد، بمبسازی پیش برود. تولید موشک جهش پیدا کند و... نظام خواب چشماندازهای طلایی ببیند.
فعلاً از آن کاخ بلورین رؤیایی و بنا شده بر باد خبری نیست. رژیم مانده است و یک بودجهی پفک نمکی.
«بودجه ایران در حالی به برجام گره خورده است که رهایی از این در هم تنیدگیهای بودجه و برجام با توجه به مبارزه سیاسی در داخل بسیار کار دشواری شده است. کارشناسان اقتصاد سیاسی باور دارند اگر این گره باز نشود تا ماهیت و چشمانداز بودجه ۱۴۰۰ از تاریکی بیرون آید، گمانهزنی درباره اجزای بودجه هر روز سختتر میشود» (همان منبع).
شیرینی مسموم
این فقط شامل بودجه نیست؛ اینک دغدغهای فراتر از بودجه و برجام اولیه رژیم را فراگرفته است. حتی اگر آمریکا به برجام برگردد، این در حکم پیشکش کردن یک شیرینی مسموم به دیکتاتوری آخوندی است.
«ایالات متحده آمریکا با منطق قدرت و زور بهدنبال زیادهخواهی است تا به موازات متوقف کردن توان هستهیی به شکل جدیتری مسأله توان موشکی و نفوذ منطقهیی ایران را هم با برجامهای دیگر تحتالشعاع قرار دهد. این یعنی فراتر از برجام» (همان).
0 نظرات