وحدت و تضاد نیروهای شرکتکننده در یک انقلاب دمکراتیک، از مهمترین مؤلفههای آن انقلاب است. هنگامی بارز میشود که جنبش انقلابی میخواهد با بهکارگیری تمام نیروهای خود بر قهر ارتجاعی و سرکوب سازمانیافته غلبه کند و راه را برای براندازی تام و تمام استبداد هموار سازد.
در ضرورت «اتحاد و همبستگی» کمتر کسی دچار تردید است؛ اما همین کلمهی حق [بدون فراهم بودن مبانی، الزامات و سیر منطقی آن]، میتواند از سوی ارادهیی باطل مورد سوءاستفاده قرار گیرد و به یک شعار دهانپرکن و باسمهیی تبدیل شود.
تجربه تلخ و خونین انقلاب ضدسلطنتی و فراخوان خمینی به «وحدت» با شعار دجالگرانهی «همه با هم»! (۱) برای خلق و جنبش ما کافی است که دیگر بار گرفتار این سنخ شیادی و پشتهماندازی نشود و تاریخ سرزمین خود را تکرار نکند.
وحدت بر اساس کدام هدف؟
وقتی سخن از وحدت و اتحاد بهمیان میآید، بیدرنگ این معنا در ذهن متبادر میشود: وحدت بر اساس کدام هدف؟ کدام استراتژی؟ کدام تاکتیک محوری؟ کدام پلتفرم؟ کدام رهبری؟ اگر به این سؤالهای ضروری پاسخ منطقی و درخور داده نشود، هیچ وحدتی شکل نخواهد گرفت. اگر هم شکل بگیرد در سطح باقی میماند و پس از اندک مدت از هم پاشیده میشود. بهعنوان مثال اپوزیسیون برانداز هرگز نمیتواند با یک جریان سیاسی که به اصلاح ساختار موجود با شراکت در صندوق رأی معتقد است، پشت یک میز قرار گیرد. این مثال همانقدر حیرتانگیز است که تصور کنیم یک سازمان انقلابی با پشتوانهی بیش از نیمقرن مبارزه با دیکتاتوری شاه و شیخ، با بقایای نظام سلطنتی و طرفداران بازگشت به پادشاهی وارد گفتوگوی وحدت شود.
بنابراین نوع هدف تعیینکنندهی وحدت یا تضاد است.
وحدت بر اساس کدام استراتژی؟
همبستگی نیروهای شرکتکننده در یک انقلاب را نمیتوان بهدور از میدان عمل انقلابی شکل داد. بهعبارت گویاتر عمل انقلابی و شرکت خلاق و همهجانبه در آن است که نیروها را به یکدیگر نزدیک میسازد. بعد از مشخص شدن هدف، سؤال بعدی این خواهد بود که این هدف را بر اساس کدام استراتژی باید محقق کرد؟
در شرایط کنونی حاکم بر میهنمان، بهجز وابستگان به دیکتاتوری، قاطبهی مردم ایران برآنند که باید این رژیم سرنگون شود. اگر جریانی برخلاف این تمایل عمومی موضعگیری و حرکت کند، دچار ایزولاسیون میشود. از این رو نفس اشتراک نظر بر سر سرنگونی کافی نیست. باید دید استراتژی براندازی چیست؟ آیا میشود با اتکا به بخشی از حاکمیت یا نیروی سرکوبگر آن از قبیل انتظامی و سپاه پاسداران و بسیج آن را برانداخت؟ یا از ارتش برای کودتا استفاده کرد؟ ممکن است عدهیی به تغییر از طریق دخالت یک کشور خارجی باور داشته باشند یا تصور کنند میشود با مقاومت مدنی و راهاندازی راهپیمایی سکوت و تجمع میلیونی تغییر را ممکن کرد.
مقاومت ایران در این زمینه مواضع روشنی دارد که طی ۴دهه بر آن استوار مانده است:
«گفتهایم و تکرار میکنیم که سرنگونی و تغییر رژیم، وظیفه و کار ما، و برعهده ما و مردم ما و پیشآهنگ انقلابی خلق ماست. با کانونها و شهرهای شورشی...
در این راستا چگونه میتوان شعلههای قیام را به یکدیگر گره زد تا آتشفشانی برانداز و بنیانکن بپا شود؟ پاسخ در ”همه با هم“ باسمهای خمینی در جریان انقلاب ضدسلطنتی نیست. منظور او ”همه با من“ بود. اتحاد و همبستگی، در میدان عمل برای سرنگونی استبداد دینی موضوعیت پیدا میکند و محک میخورد. این بهگونهیی درونجوش و قانونمند، صفوف را تصفیه و از شیخ و شاه، از استبداد و وابستگی، و از فرصتطلبی و میوهچینی و موجسواری، پالایش میکند.
اینچنین، طلای ناب وحدت از بوتهی آزمایش در میدان عمل عبور میکند والا سره از ناسره هیچگاه تمیز داده نخواهد شد.
بنابراین پاسخ پیشتاز، جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر است. آنقدر که دشمن را به عقبنشینی وادار کند.
آنقدر که بند از بند رژیم بگسلد... این است استراتژی قیام و سرنگونی» (مسعود رجوی. ۴تیر ۱۳۹۷)
وحدت بر اساس کدام پلتفرم؟
در اثنای وحدت استراتژیک، این سؤال پیش میآید که نیروهای وحدتکننده برای تحقق کدام پلتفرم و نوع حکومت با هم به توافق رسیدهاند؟ آیا میخواهند یک حکومت دینی دیگر را جایگزین حکومت فعلی کنند؟ آیا میخواهند به سلطنت پیشین بازگردند؟ آیا جمهوریخواه و سکولار هستند یا به شکل دیگری از حکومت باور دارند؟ آیا یک حکومت وابسته به قدرتهای خارجی را میخواهند در ایران حاکم کنند؟ یا... ملاحظه میکنیم که بدون یک پلتفرم روشن و عاری از ابهام نمیتوان جبهه همبستگی داشت.
مقاومت ایران با پیبردن به این ضرورت در ۷مهر ۱۳۶۰ یعنی دو ماه و اندی پس از اعلام تأسیس شورای ملی مقاومت و در گرماگرم نبرد مسلحانه با این رژیم برنامهی این شورا و دولت موقت برای دوران انتقال قدرت به مردم ایران را به اطلاع عموم رساند.
برنامهٔ ۱۰مادهیی مریم رجوی بهصورتی روشن بارها در سخنرانیهای ایشان در گردهماییهای سالیانهی مقاومت و نیز در دیدار با شخصیتهای جهانی بیان و از سوی رسانههای مقاومت بازنشر شده و مبنای عمل آلترناتیو دمکراتیک در ایران آزاد فردا میباشد.
جبهه همبستگی
تشکیل یک جبهه همبستگی برای اتحاد عمل نیروهای برانداز، استقلالطلب و آزادیخواه پیوسته در مد نظر مقاومت ایران بوده است. بههمین منظور شورای ملی مقاومت در سال۱۳۸۱ طرح جبهه همبستگی ملی را اعلام کرد و در چارچوب این جبهه آمادگی خود را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی ابراز نمود. جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوریخواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند، در برمیگیرد.
مبنای لازم و شرط کافی برای وحدت و اتحاد
بر اساس آنچه گفتیم اکنون بهتر میتوان دریافت که اتحاد عمل نیروها برای براندازی استبداد دینی چگونه محقق میشود. در غیر اینصورت سخن گفتن از «وحدت» بدون پایبندی به الزامات آن بیمایه فطیر خواهد بود و «همه با هم» خمینی یعنی «همه با من» را تداعی خواهد کرد؛ آری:
«وحدت و اتحاد، مفت و مجانی به دست نمیآید. امری است قانونمند که درمان و راهحل علمی خود را دارد. به اختصار، در علم اجتماع و دانش مبارزه و انقلاب، ”مبنای لازم“ و ”شرط کافی“ خود را میخواهد.
مبنای لازم، در مشی تغییر و سرنگونی خلاصه میشود. یعنی ابتدا باید به این سؤال جواب داد که چگونه و از چه طریقی میخواهید این رژیم را با سپاه پاسدارانش تغییر بدهید و سرنگون کنید؟ اینجاست که با توجه به تجربهی ۴۰ساله، حرفهای مفت خشونت پرهیز و طیف راهحلهای بیهزینه رنگ میبازد و حقانیت کانونها و شهرهای شورشی و ارتش آزادیبخش ملی اثبات میشود.
شرط کافی در اصل وحدت و همبستگی نیروهای جبهه خلق خلاصه میشود. وحدت و همبستگی برای استقرار یک نظام جمهوری دموکراتیک و مستقل، مبتنی بر جدایی دین از دولت.
اینجاست که با توجه به تجربهی یکصد سال گذشته، اصل پایهیی ”نه شاه- نه شیخ“ بهمعنی نفی هر گونه دیکتاتوری و وابستگی نتیجه میشود. این تنها سیاست ملی و میهنی برای ایران و ایرانی و ملیتهای تحت ستم مضاعف است. هر چیزی غیر از این فریب و غیرواقعی است» (مسعود رجوی. ۲۰خرداد ۱۴۰۱)
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــ
(۱) نمونهیی از فراخوان دجالگرانهی خمینی به وحدت:
«ما همه با هم باشیم، مملکت از خودتان است. همه بچهی این مملکت هستید. پس چرا یکی به آن طرف میکشد، یکی به این طرف میکشد؟ آقا چرا یک دسته تبلیغِ آن طرفیها را میکند، چپیها را میکند. یک عده [تبلیغ] راستیها را میکند؟ مگر خودتان آدم نیستید؟ برای خودتان کار بکنید. برای این مملکت، برای این ملت، برای این بیچاره ها کار بکنید» (صحیفهی خمینی. ج۱۱. ص۱۸)
(۲) یادآوری میکنیم که خمینی بهطرزی شیادانه و خرمردرندانه از پاسخگویی به این سؤال طفره میرفت و آن را به آینده موکول میکرد.
0 نظرات