۴۴سال از روزهای توفانی بهمن ۵۷ میگذرد؛ روزهایی که جوانان قیامآفرین با سلاحهای بهدست آمده از تصرف پادگانها، طومار سلطنت استبدادی را برچیدند.
تقارن آن روزهای تاریخی با استمرار قیام سراسری، ما را به یک وجه مشترک راهنمون میشود:
ایران بار دیگر آمادهی رقم زدن بهمنی دیگر برای بهزیر کشیدن استبداد است؛ استبدادی که این بار در ارتجاع دینی متبلور شده است. آتشزدن پیدرپی تندیسها و سردیسهای قاسم سلیمانی و نیز بنرهای تبلیغاتی خامنهای، گرتهبرداری از سرنگونسازی مجسمههای شاه در چنین روزهایی است. ۴۴سال از آن وقایع میگذرد اما گویی هنوز تازگی دارند؛ زیرا آن انقلاب بزرگ ادامه دارد.
نوادگان نسلهایی که آن انقلاب بزرگ را رقم زدند، امروز در کسوت کانونهای شورشی قیامی سازماندهیشده را در شهرها به پیش میبرند. عملیات روزانهی آنان تهران و دیگر شهرها را در وضعیت انقلابی نگهداشته است. این وضعیت انقلابی هر لحظه میتواند یک محله یا شهر و یا حتی استان را برای استبداد فرتوت دینی ناامن کند.
شرایط میهن ما مانند روزهای ملتهب انقلاب ضدسلطنتی است. در این اتمسفر انقلابی، جوانان آمادگی دارند که با پیوستن به هم تور اختناق را بدرند و شهر را شعلهور کنند. حتی تجمع سه نفر از آنان در یک نقطه برای استبداد دینی خطرناک است. چه رسد به سازماندهی و عمل مشترک آنان در یک نقطه با طرح و هدف مشخص. این شبکهها قادر هستند با هم ترکیب شوند. این همان چیزی است که آخوند حمید شهریاری، به سیالیت، شکلپذیری و قابلیت بههم پیوستن آنها اعتراف میکند آن را در دنیای رسانه «تصاعد شبکهای»! مینامد. بهاعتقاد او این پدیده در عصر شبکههای اجتماعی و چیرگی اختناق و استبداد دینی را کاهش داده است.
«قدرت شهروندان منفرد که در قبال دولتها و حاکمیتها دارای هیچ قدرتی نیستند ولی وقتی بههم پیوند میخورند و پیوندشان بهنحو تصاعد شبکهیی میشه، نه تصاعد حسابی یا تصاعد هندسی به اصطلاحی که جعل کردیم، به تصاعد شبکهیی بههم پیوند میخورند، یک قدرتی ایجاد میکنند که دیگر بهسادگی قابل شکست نیست. ما باید این قدرت را باور کنیم برایش نقشه بکشیم. دشمن در مهر ماه و آبان ماه بهتر از ما این قدرت را فهمید.» (تلویزیون شبکهی خبر. ۱۱بهمن)
او در ادامه اعتراف میکند که این تصاعد شبکهیی قدرتی است که عرض و طول استبداد و توان سرکوب آن را به چالش کشیده است:
«این آن قدرتی ست که این شبکه داره که معلوم هم نیست با کی طرف هستی؛ چون نامتقارن هست یعنی اینجور نیست که با ۱۰نفر شروع بشه، با خود شبکه شروع میشه. شما هر جایش را دست میگیری ممکن است رأس شبکه باشه ولی در عینحال هیچ رأسی نداره، وقتی نگاهش میکنی مثل یک تور فوتبال که دور یک مکعب کشیده باشید. سر آن کجاست؟ ته آن کجاست؟ این تور فوتبال هر گره آن یک کانال است. یک گروه است. یک رسانه هست اما سر و ته نداره، بیسر و ته هست لذا نمیشه مدیریتش کنی و لذا از تحت مقررات و قواعد و مقررات دولتی خارج میشه، یک رسانهیی میشه که تحول نوین را در اجتماع ما رقم زده و اون تحول نوین تقلیل حاکمیت دولتهاست» (همان منبع)
***
پیام این اعتراف این است که برخلاف اظهارات پیشین سران و مقامهای حکومتی و چرتکهاندازی بر سر تعداد قیامآفرینان قدرت قیام نه در کمیت آنان، بلکه در کیفیت و توان تشکل و عمل جمعی جوانان شورشی است. اذعان به قدرت تصاعدی شبکههای جوانان شورشی در حالی صورت میگیرد که دستگاه سرکوب حکومت هر تمهیدی را برای فرونشاندن التهاب شهرها بهکار بسته ولی به جایی نرسیده است.
امروز بیش از دیروز محرز شده است که قیام سر بازایستادن ندارد بلکه وارد فازهای نوینی از تعمیق و گسترش شده است.
بهیقین میتوان گفت ۴۴سال پس از انقلاب ۵۷ هنوز روزهای ایران طعم قیام و آتش دارد. آری، «سرودآوران سپیده» باز پرچم کاوه را برای دادخواهی علم کردهاند تا از سر بدکنش عمامهی ولایت را بربایند.
التهاب و بیقراری نهفته در جان این شرایط نشان میدهد که برای سرنگونی فقط «یک قدم مانده، یک خیز، یک گام».
0 نظرات