تهاجم هوایی آمریکا،
فرانسه و انگلیس به سوریه، بیش و پیش از آن که این دیکتاتوری خونریز اسد را هدف
قرار دهد، «پدرخواندهی مدافع حرم» را هدف قرار داده است. واکنش جنونآمیز و
هیستریک علی خامنهای به این حمله نشان داد که تبعات راهبردی این تهاجم برای
دیکتاتوری آخوندی و سلطهجویی او در منطقه، بسا بیشتر از آن است که ابتدا تصور میشد.
دیکتاتوری آخوندی که
با بمباران شیمیایی و تکاندهندهی دوما در غوطهی شرقی، خواب امپراطوری هلال شیعی را
میدید و میخواست بر چهرههای معصوم و به خون غلتیده و استخوان درهم شکستة کودکان
سوری پایههای آن را تحکیم نماید، ناگهان با ضرب سیلی موشکها از این خواب شیرین
پرید و در آستانهی به پایان رسیدن ضربالاجل مربوط به برجام در برابر تعادل قوای
جدیدی در منطقه قرار گرفت؛ تعادل قوایی که چشمانداز جدیدی از باخت و برجام منطقهیی
را در برابر علی خامنهای قرار داده است. در ادبیات حکومتی از این غبن آشکار در
سوریه به عنوان «سکوت روسیه» یا «خیانت روسیه و وفادار نبودن او» نام برده میشود.
«مهمتر از همه اما
سکوت و مصون ماندن پایگاههای روسیه در حمله شنبه گذشته به سوریه بود. این وضع و
روشن نبودن دلایل آن، دیگر متحدان روسیه را دچار تردید جدی میکند که مواضع مسکو
در آینده تا چه میزان به موازین جاری در یک اتحاد واقعی وفادار است؟ ایران، حزبالله
و دولت بشار اسد در اینباره پاسخهای روشن را از مسکو باید طلب کنند. تهاجم شنبه
گذشته به سوریه اگرچه محدود و بدون دستاورد نظامی روشن بود اما آثار و تبعات آن را
نمیتوان نادیده گرفت».
(ابتکارـ ۲۸ فروردین ۱۳۹۷)
رسانههای حکومتی از
یکسو وانمود میکنند که این تهاجم «نمادین و نمایشی» بود یا آثار نظامی در برنداشت
اما از دیگر سو نتایج آن را راهبردی دانسته و یکسره متوجه بقای رژیم در سوریه میدانند.
«حمله موشکی شنبه
گذشته بیشتر جنبهای نمادین و نمایشی داشت تا اینکه بخواهد توازن قوا را میان نیروهای
متعارض تغییر دهد. البته پیامها و آثار این حمله در بلندمدت در صحنه تعاملات سوریه
و منطقه بروز ملموستری خواهد یافت».
(همان منبع)
این «آثار بلند مدت»
یا به عبارت دیگر راهبردی و استراتژیک، همان اعتراف به زهر منطقهیی است که به
نزدیک شدن به مهلت تعیین تکلیف برجام، بیش از پیش در چشمانداز قرار میگیرد. یک
تحلیلگر سیاسی رژیم، آثار زیانبار راهبردی رژیم در سوریه و چشم انداز برجام
منطقهیی را اینگونه بیان میکند:
«روسیه بهعنوان دوست
اسرائیل در این باب با آنها (قدرتهای بزرگ) اختلافی ندارد و دنبال منافع خود در
پایگاه لاذقیه است و شاید به سازشی برای لغو تحریمهایش تن دهد. ترکیه نیز در هر
حال عضو ناتو و نیز دارای روابط گسترده با اسرائیل است. تصور نمیرود روسیه خطر
مقابله با آمریکا را برای حفاظت از سوریه یا بشار بپذیرد. ایران در مقطعی حساس
قرار دارد. سخنان تهدیدآمیز رئیسجمهور آمریکا که ضمن امکانپذیربودن راهآمدن با
روسیه و ایران به عدم امکان آن نیز اشاره کرد، فضاي جديدي را نشان میدهد. اکنون،
ایران در سوریه موقعیتهایی دارد که ميتواند از آن به نوعی استفاده كند که مستلزم
مذاکره است».
(شرق ـ ۲۸فروردین
۱۳۹۷)
واکنش افشار سلیمانی،
یک کارشناس مسائل بینالمللی و سفیر سابق رژیم در جمهوری آذربایجان و نیز قابل
توجه است:
«یکی ازتبعات تهاجم
نظامی آمریکا و متحدینش به سوریه ادامه فشار برايران و حزب الله لبنان ازطریق
معامله با روسیه و ایجاد شکاف میان ایران و ترکیه و روسیه است .اگر توجه به این
مهم داشته باشیم که در۲۲ اردیبهشت ماه نیز احتمالا ترامپ برجام را ترک خواهد کرد ،
امتیازاتی ازطریق اروپا به زیان ایران کسب خواهد نمود به اجرای قطعات پازل فشارهای
امریکا برايران در ابعاد منطقهیی و بین المللی بیشتر پی خواهیم بود،در چنین شرایطی
ایران باید قبل از آنکه کارتهای بازی خود را بسوزاند با همه بازیگران اصلی و فرعی
صحنه سوریه باهدف تامین بیشتر منافع وامنيت ملی وارد مذاکرات شود مخصوصا که ترامپ
هم چراغ سبز برای همکاری با روسیه و ایران در موضوع سوریه را نشان داده است».
( نامه
نیوز ـ ۲۷ فروردین)
در چنین شرایطی از ضعف
و آبروباختگی است که محمد هاشمی، برادر هاشمی رفسنجانی، خواهان بازگشت دولت حسن
روحانی به سیاست تنش زدایی رفسنجانی شده و رئیس مجلس ارتجاع نیز گفته است که با
بمباران نمیتوان مسائل سوریه را حل کرد، سوریه راهحل سیاسی میخواهد.
«سیاست تنشزدایی» و
«راهحل سیاسی در سوریه»، ترجمان همان زهر منطقهیی در ادامهی پسلرزههای ترس و
نزدیک شدن به پایان مهلت تعیین تکلیف برجام است و باید گفت رژیم در موقعیتی نیست
که وارد بازی شود. کارتهای قدرتنمایی او پیشاپیش سوخته است.
0 نظرات