در دولتهای دیکتاتور و فاشیست،
«همواره سگ امنیت عوعو میکند»!
(رومن رولان ـ رمان «جان شیفته»)
علاج ناامنی!
علی خامنهای، در دیدار تشریفاتی
و نمایشی و ترتیب داده شده برای جلوی دوربینهای حکومتی با ارتشیهای دستچین شدهی
نظامش، سخنانی را بر زبان راند که میتواند سند خوبی برای بررسی رواشناسیک یک
دیکتاتور فرتوت و در آستانهی سقوط باشد. او ناخواسته همان حرفهایی را گفت که سلفش
محمدرضا شاه پهلوی و یک دوجین دیکتاتورهای ساقط شده در سالهای اخیر به نوعی گفته
بودند. سخنگوی مجاهدین به زیبایی تمام «قولنج امنیت را فصل مشترک و کد شناخته شدهی
شاه و شیخ در رویارویی با قیام خلقهای در زنجیر» دانست.
خلیفهی ترس خوردهی ولایت در
حالی که خود با سیلی صورت نظامش را سرخ نگهمیدارد در مقام نصحیت به «دلسوزان!»
عراق و لبنان (دم و دمبالچهها و مزدوران برون مرزی نظام مانند حزبالشیطان و حشدالشعبی
و...) که درگیر مشکلات (قیام تودههای بهجان آمده) هستند، گفت: «اولویتشان علاج
ناامنی است!»
تحریف کلمات
ببینیم این امنیتی که ولی
فقیه اینهمه سینه چاک و کشته مردهی آن است، کدام است. یکی از ویژگیهای کمتر
شناخته شدهی استبداد دینی، تجاوز به حریم و عصمت واژههاست. او در این زمینه
سرآمد اقران خود است. این همان چیزی است که قرآن نیز از آن بهعنوان
«يُحَرِّفُونَ ٱلْكَلِمَ
عَن مَّوَاضِعِهِ» یاد کرده است. یعنی تحریف کردن و برگرداندن واژهها از
معنای حقیقی خود؛ به همین دلیل برای پی بردن به معنی کلمات در این نظام باید آنها
را پشت و رو کرد. آنچه ما میبینیم یا به گوشمان میخورد آستر واژههاست نه رویهی
آنها. وقتی در این نظام سخن از «مردم» گفته میشود باید آن را به «نظام» ترجمه
کرد. آنگاه که بحث «قانون» است، باید آن را معادل با کلمهی «سلطنت مطلقهی فقیه»
گرفت تا به واقعیت رسید. خمینی بیکم و کاست و بدون هیچ احساس خود کمبینی، هر گاه
کلمهی «اسلام!» را بهکار میبرد، منظور «مد ظله العالی!» یعنی خودش بود؛ به همین
سادگی و البته به همین تلخی و گزندگی و چندشآور بودن.
بلاهت شیخ و قولنج امنیت!
حال خلیفهی ورشکستهی ارتجاع صحبت از «امنیت!» میکند.
عبرت تاریخ را بنگر و خرفتی و بلاهت شیخ را نگاه کن که درست نعلین خود را بر روی
ردپایی میگذارد که شاه با چکمهاش بر گردهی مرگ و نابودی تاریخی دیکتاتورها
نهاده بود.
پیش از شما
بهسان شما
بیشمارها
با تار عنکبوت نوشتند روی باد:
«کین دولت خجستهی جاوید زنده باد»
منظور «عظما» از امنیت، معنی از
سانتریفوژ گذشته و غنی شدهی «سرکوب، بگیر و ببند، شکنجه و کشتار» است؛ پیچیدن
هزار بارهی همان نسخهای است که الآن قاسم سلیمانی با حشد الشعبی و هادی عامری و
فالح فیاض در حال پیچیدن آن هستند. استفاده از روشهایی است که برای سرکوب و کشتار
در قیامهای ۸۸ و ۹۶ در ایران بارها بهکار رفتهاند. منظور نشاندن تکتیرانداز بر
بالای ساختمانهای مرتفع و تیراندازی به سمت تظاهرکنندگان بیدفاع است. منظور رد
شدن از روی زن و کودک و پیر و جوان با چرخهای هاموی و لودر است؛ همان کاری که در
اشرف در حق مجاهدین انجام دادند و بعدها الگوی آن در تهران و در بغداد پیاده شد.
اما کودنی کوتولهگان تاریخ و
دیکتاتورها در آن است که از درک قوانین قیام و خیزش تودهها عاجز هستند. تاریخ را
نه شاهنشاهان، سلاطین، خاقانها، «... الدولهها» «العظمی!»ها والیان و مجریان
آنها از قزاق و شحنه و محتسب گرفته تا آجان و پاسبان و بسیجی و پاسدار که ارادهی
خلقها و پیشتازان انقلابی آنها مینویسد. اگر امنیت رضاخانی توانست مانع از سقوط
سلسلهی پهلوی به قعر هاویهی عبرتانگیز تاریخ شود، امنیت مورد نظر مقام معظم هم
خواهد توانست عقبهی استراتژیک نظام بنا شده بر خون و جنونش را حفظ کند.
عذاب بزرگ
تودههای به ستوه آمده که اینک با
تمام دار و ندار خود به خیابانها آمدهاند، آخرین تیر ترکش ولی فقیه یعنی کشتار و
کشتار و باز هم کشتار را به چالش کشیدهاند. وقتی مردم از شقه شدن نهراسند و با
سینههای گشاده به استقبال گلوله بروند، بیتردید خواهند توانست قیصر عمامهدار را
از اسب به زیرکشند؛ و خواهند کشید.
آنچه اکنون شاهد آن هستیم، آیههای
متقن اثبات این حقیقت است.
بگذار خلیفهی هراسان مدام به
گزلیک به دستانش توصیه کند که مدام مراقب فتنه (قیام) و حرکات دشمن (تودههای به
پا خاسته و نیروهای انقلابی) باشند و از آنها چشم برندارند و دائم آرایش خود را
عوض کنند؛ اما بررسی تاریخ و تجارب قیام خلقها به ما نشان داده است که عذاب بزرگ و
خشم قهار تودهها در ساعت مقرر زبانه خواهد کشید و در یک آن، آنچه را که باید
خاکستر خواهد کرد؛ نه یک دقیقه پیش و نه یک دقیقه پس.
0 نظرات