کتاب آنان که با منند بیایند نوشتهی علیرضا خالوکاکایی یک رمان تاریخی ۴جلدی است. این رمان از رویدادهای مربوط
به برههی پایانی حکومت معاویه بن ابوسفیان و قیام حجر بن عدی آغاز میشود سپس با
مرگ معاویه و به قدرت رسیدن یزید ادامه مییابد.
سخنی
با خوانندگان
کتاب
حاضر یک رمان تاریخی است. خصوصیت برجستهی این رمان آن است که به دور از گرایشات
ارتجاعی و آخوندی به رشتهی تحریر درآمده. شاید اولین اثر در نوع خود باشد. تلاش
این کتاب آن است که سرگذشت یک برهه از تاریخ را با زبانی فاخر و ادبی به تصویر
بکشاند. وقایع این کتاب از ماجرای لو رفتن و دستگیری حجربنعدی، توسط مأموران معاویه
آغاز شده و در شهر کوفه ادامه مییابد. مرگ معاویه، به قدرت رسیدن یزید، بیعت
نکردن حسینبنعلی با او و ماجراهای پس از آن، از جمله حوادث روز عاشورا و ... بخشهای
دیگری از این رمان هستند.
در
این کتاب تلقی شما از زینب و زنان و دختران عاشورا دگرگون خواهد شد. این نخستین
رمانی است که از سوی یک مخالف سرسخت ولایتفقیه و حاکمیت آخوندی در ایران، بر علیه
تلقی واپسگرایانه از عاشورا نوشته میشود.
به
کسانی که میخواهند، به دور از متون ارتجاعی و مخدوش و آغشته به جهل و خرافه،
تصویری داستانی از بخشی از تاریخ به دست بیاورند، توصیه میشود این کتاب را
بخوانند.
نگارنده،
تمام عمر با ارتجاع مذهبی و حاکمیت توبهفرمایان دینفروش ـ با افتخار تمام ـ چنگ
در چنگ بوده و خواهد بود. بنابراین کتاب حاضر را با این هدف ننگاشته که بر میراث
به جعل و جهلآغشته و خرافهآفرین صاحب دکانهای عاشورا برگی دیگر بیفزاید. صاحب
این قلم ناچیز هرگز بر آن نبوده است که «مقتل»ی دیگر بیافریند؛ از آن جنس که
آخوندهای قاتل امامحسین و آزادیخواهان پیرو او فراوان در چنته دارند. آوخ! که از
این کار همواره بیزار بوده و خواهد بود؛ زیرا نیک میداند امام حسین به پا نخاست
تا میراث قیام او به خوراکی برای تنورهکشیدن موحشترین نوع بنیادگرایی مذهبی
تبدیل شود.
قیام
سرور شهیدان برای این نبود تا ۱۴قرن
بعد از او در ایران چوبههای دار برپا شود و در شهر شهر این کشور ماتمزده به نام
او، «سرها بریده بینی، بیجرم وبیجنایت»
امام
حسین خود، خاندان و تمام یاران وفادارش را فدا نکرد تا به نام او آزادی به خون
کشیده شود، جنایت بر کرسی قضاوت بنشیند. ریاکاری و سالوس در روز روشن حقیقت سر
ببرد. ثروتهای خدادادی ایران به موشک و بمب تبدیل شود و کودکان کشورهای دیگر را
به خاک و خون بکشد و سلسله جنایتهایی صورت گیرد که روی عبدالملکبنمروان و حجاجبنیوسف
ثقفی را سفید گرداند.
اگر
«امیرالمؤمنین!» یزید فقط سرحسین و ۷۲تن
از یارانش را بر نیزه کرد و در شهرها چرخاند، «امام!» خمینی با یک فرمان دستنویس
و چندسطری، ۳۰۰۰۰تن از آگاهترین
جوانان ایران زمین را در تابستان۶۷
به چوبههای دار سپرد.
این
کتاب برای آن نوشته شده تا از حماسهی عاشورا، شائبههای ارتجاعی را بزداید و در
قالب یک رمان تاریخی، به نسلهای جدید ایران که از حسین و زینب کمتر شناخت دارند
یا شناختهای آنان دورنمایی مخدوش، ارتجاعی، غرضآلود، تجارتمآبانه و متأثر از
بلندگوهای رسمی حاکمیتی به نام «جمهوری اسلامی» است، بگوید که حسین و زینب و سر
سپارندگان به آنان، آزادیخواهان بلندنظر و انقلابی زنان و مردانی بودند که در
برابر «خلیفهی مفترضالطاعه!» و «ولی فقیه» عصر خویش ایستادند و با فدای همه چیز
خود اجازه ندادند استبداد زیر پردهی دین خود را نمایندهی خدا و پیامبر جا بزند.
حسین
نه در سمت حاکمان مستبد، زورگویان اریکهنشین و خلیفههای اسلامپناه که همواره
آموزگار قیامکنندگان و برشوریدگان بر نظم سیاه بوده است.
امامحسین
را از تاریخ بگیریم، چه چیز دیگری باقی میماند به جز حاکمیت زور، خرافه و زنجیر؟
حسین
پیامبر جاودان آزادی است و هر کسی که قدمی برای آزادی برداشته باشد و دلش حتی یک
لحظه برای آزادی تپیده باشد، با نام و رسم او آشناست.
...
آیا
اینگونه نیست؟
دسترسی
به کتاب در تلگرام »مکث در پرانتز آبی»:
دانلود
با لینک مستقیم
0 نظرات