ریشتر سنج زمین لرزه
ی محشر در قیامت اند.
پرسشنامه ی «نکیر
و منکر» را از حفظ اند؛
سناریوی «عذاب شب
اول قبر».
تصویر هولناک دنده های
خمیر
زیرمگاتن فشار
آرواره های گرسنه ی قبر.
ساندویچ انسان به
جرم انسان بودن را
نگاره گرانی زبردست
اند.
خدا در منظرشان
خلیفه یی ست گاوسر
به مشت و طیلسان بر دوش،
با فرشتگان موکل
عذاب
(بویندگان کینه مند
تخیل انسان)
در جستجوی گناه
با ددکتور مرگ!
دراعه پوش و سبحه
در انگشت،
شاه روهای آسمان،
و هر آن چه «آسمان»ی را خوب می دانند؛
از شهوانی ترین میوه
های بهشت
تا نام بی شناسنامه
ترین فرشتگان تدارکچی
در جدول اکسل كروبیان
سپیدبال
ولی راه های خاكی
زمین را بیگانه اند؛
راههایی كه راه به نادیده های قلب آدمی می برد
با عشق؛
نیز، کاروان اشکهای
دلشکستگی
در کوچه های گونه ی
خیس.
گروه خون آنان
با راز شکفتن یک
لبخند
در نسیم مهربانی
ناهمخوان است.
...
[آوخ! فریسیان را می
گویم].
ع. طارق
ع. طارق
از کتاب دیدم خدا میگریست
0 نظرات