دیکتاتوری آخوندی، با خرمردرندی میخواهد رسیدن نخستین نفتکش خود به آبهای ونزوئلا را بهعنوان یک پیروزی جا بزند. فواد ایزدی، یک تحلیلگر باند خامنهای که از ورود نفتکش رژیم به ونزوئلا بهعنوان یک موفقیت یاد میکرد در این رابطه با طعنه به باند روحانی گفت:
«عدهای همواره در این سالها نقدی نادرست را به سیاست خارجی کشور وارد میکردند مبنی بر اینکه سیاست خارجی ما هزینهساز است. این عده بر این باورند که اگر رابطه ایران با اروپا و آمریکا بهتر باشد، ایران میتواند از منافع اقتصادی و سیاسی این رابطه خوب بهرهمند شود و در همین راستا جمله معروفی نیز در محافل حامی چنین ایدهای وجود دارد که میگویند آمریکا یک گاو شیرده است که ما هماکنون به شاخ آن چسبیدهایم در حالی که باید به سینه او بچسبیم و از مواهب ارتباط با او منتفع شویم». (تسنیم ۴خرداد ۹۹)
آمادگی نداشتن برای یک بحران تازه!
این ادعای واهی پیروزی در حالی است که در این روزها تمامیت نظام در حالت استرس و تشویش نسبت به واکنش احتمالی آمریکا قرار دارد.
حشمتالله فلاحتپیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ارتجاع، با هراس و نگرانی از عواقب این دورزدن تحریم و ارسال بنزین به ونزوئلا، از موضع پایین و تدافعی سعی کرد با دخیل بستن به کرونا، آمریکا را در کنار رژیم قرار دهد و منافع مشترک دو کشور را یادآوری کند. او همچنین با جمع بستن حاکمیت آخوندی با آمریکا، در لفافه اعلام کرد که دیکتاتوری آخوندی در محاصرهی بحرانها برای روبهرو شدن با یک بحران تازه آمادگی ندارد:
«اولا اینکه دو کشور درگیر با بیماری کرونا هستند، ثانیا اینکه جهان امروز بهحدی درگیر بیماری کووید ۱۹، رکود اقتصادی و افسردگی ناشی از این بیماری است که به هیچ عنوان برای یک بحران تازه آمادگی ندارد». (همشهری آنلاین ۴خرداد ۹۹)
این عضو مجلس ارتجاع با لحنی که عاری از شاخ و شانه کشیدنهای تبلیغاتی معمول و قدرتنماییهای پوشالی بود، گفت: «اگر جرقهای شکل بگیرد مدیرت از دست دو طرف خارج میشود» و افزود: «اعتقادم بر این است که ایران و آمریکا باید راهی برای کاهش تنش بین خودشان پیدا کنند که متأسفانه بازیگران دنیای امروز بیشازپیش بهجای رفع تنش به منافعشان در ایجاد تنش فکر میکنند... بازیگران جهانی بدشان نمیآید ایران و آمریکا در گوشه رینگ تا سر حد ممکن به هم ضربه بزنند تا هم آمریکا ضعیف شود و هم ضریب نفوذ ایران در منطقه کاهش پیدا کند».(همان منبع)
انتخاب بین بدتر و بدترین!
سؤال این است که چرا دیکتاتوری آخوندی دست به این ریسک زد؟ آیا این اقدام ناشی از قدرت است یا ضعف؟
واقعیت این است که همانطور که خاطرنشان شد، این اقدام ناشی از خفگی اقتصادی و از موضع استیصال و به سیم آخر زدن است.
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین رژیم در اظهاراتی که روزنامهی حکومتی همدلی(۳خرداد ۹۹) آن را منعکس کرده، در زمینهی تأثیر کرونا بر اقتصاد ایران گفته است:
«یکی از نخستین تاثیراتی که کاهش فعالیتهای اقتصادی از خود نشان داد، پایین آمدن تقاضا برای نفت و بهدنبال آن کاهش قیمت این محصول در بازارهای جهانی بود. هر چند ما در سالهای گذشته تحت تاثیر تحریمها، نفت قابلتوجهی نفروختهایم اما با این وجود کاهش قیمت نفت، عملاً درآمدهای پیشبینیشده در این حوزه غیرقابل دستیابی میکند».
این مهرهی حکومتی همچنین اعتراف نموده است که کسادی بازار نفت رژیم تأثیرش را روی دیگر صادرات آن نیز گذاشته است:
«نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است که هر چند ما نفت زیادی نمیفروشیم و تلاش کردهایم که تکیه خود را بر صادرات غیرنفتی استوار کنیم اما همچنان عددی نزدیک به ۴۰درصدی از کل صادرات ما، محصولات و مشتقات مربوط به نفت هستند. از تولیدات پتروشیمی تا دیگر محصولاتی که از نفت به دست میآیند. کاهش قیمت نفت به کاهش بهای این محصولات نیز منجر خواهد شد».
او در اعترافی که البته تمام واقعیت نیست میگوید:
«با در کنار هم قرار دادن این قطعات پازل بهنظر میرسد صادرات ایران در سال جاری امکان کاهش در حدود ۳۰درصد را خواهد داشت و دولت باید خود را برای مواجه شدن با تبعات حاصل از آن آماده کند».
بنابراین تا آنجا که به حاکمیت آخوندی برمیگردد، در خفگی مفرط اقتصادی و در شرایطی که برای زنده ماندن به در و دیوار چنگ میاندازد و منفذی برای تنفس میجوید، چارهای جز این ندارد که این منفذ را حتی اگر شده در آبهای کارائیب و در آمریکای لاتین جستجو کند و ریسکهای آن را به جان بخرد. این یک انتخاب نه بین بد و بدتر که بین بدتر و بدترین است.
حساب کردن روی انتخابات آمریکا
بنا بر آنچه گفتیم، علاوه بر پذیرش ریسک ناشی از ناچاری، حاکمیت آخوندی در تحلیلهای خود این پارامتر را وارد کرده است که با توجه به انتخابات پیش روی آمریکا و نیز معضل کرونا، این کشور واکنش چندانی به این اقدام رژیم نخواهد داشت.
فواد ایزدی در این رابطه میگوید:
«سیاست فشار حداکثری در قبال ایران در داخل آمریکا نیز مورد هجمه جدی قرار گرفته و با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، اگر دموکراتها پیروز انتخابات شوند چارهای جز تغییر سیاست فشار حداکثری ندارند و حتی در صورت پیروزی مجدد ترامپ نیز تداوم این سیاست علیه ایران بهدلیل عدم رسیدن به نتایج مورد نظر، توجیهی ندارد».
البته این اولین بار نیست که آخوندها با طناب پوسیدهی این تحلیل به ته چاه میروند. کارشناس باند خامنهای در حالی که این حرف را میزند بلافاصله با هراس میگوید:
«مسئولان مراقب باشند با اظهارنظراتشان آدرس غلط به آمریکا ندهند» و میافزاید:
«مقامات کشورمان باید در این روزها نهایت دقت را در اظهار نظرات خود داشته باشند و سیاست فشار حداکثری در قبال ایران را با بیان برخی اظهارات نادرست درباره مذاکره تداوم نبخشند. چرا که ابراز تمایل ایران برای نشستن پای میز مذاکره این آدرس غلط را به دولتمردان آمریکا میدهد که سیاست فشار حداکثری علیه ایران جواب داده است»!
یک لحظه نفس کشیدن برای خفگی بیشتر
تا همینجا نقض و دورزدن تحریمها در معاملهی نفتی با کشوری که آن هم در زیر تحریمهای آمریکاست، دست طرفهای بینالمللی را در فشار هر چه بیشتر به حاکمیت آخوندی بازتر خواهد کرد. در آستانهی تمدید تحریم تسلیحاتی و نیز احتمال فعال شدن مکانیزم ماشه، رژیم کارتی برای بازی در دست ندارد و وضعیت اقتصادی ـ سیاسی و نیز بینالمللی او شکنندهتر از آن است که ارسال ۵نفتکش حامل ۱/۵میلیون لیتر بنزین ـ همراه با ترس و نگرانی ـ به ونزوئلا بتواند دردی از دردهای لاعلاج او را حل کند.
0 نظرات