نخستین ضربههای عاطفی، پس از شهادت نوید افکاری
غثیان افعی گرسنهی مرگ را
بر دو کتف کافر ضحاک
پایانی نیست
جا بوسهی ابلیس را
جز نوالهی مغز جوان
درمانی نیست
...
آوخ!
التیام این بغض درشت را
مگر از هرم لهیب هزار دوزخ عطشان
با دست برهنهی خشم
قبسی برآوریم
و ببارانیم
بر دو منجوق نگاه افعی مرگ
در چرک خندهی ضحاک
خشم کافی نیست
اشک کافی نیست
انتقام کافی نیست
مشت باید مشت درشت
فشردن ماشه را کرور کرور انگشت
باید کمترین طنین ترانهخوانی ما
باید میوهی باور به همپوشانی ما
فتح خیابان تشنهی شورش باشد
کجاست درفش غرور هزارهی این میهن سرخ؟
کجاست کاوه با چرم و آهن سرخ؟
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۲۲شهریور۹۹





0 نظرات