نردبانی به سرمنزل پر شوکت یار


در رثای خواهر مجاهد، مژگان کوکبی

 

 





خنکای ارغوانی ابر را

در عبور از طاق‌های بلند جاودانگی

خندیدم

 

از اینجا که نسیم سپیده‌گرد

عطر تقسیم می‌کند

در دهان غنچه‌های طلوع

تا آنجا که موسم هم ترانگی با بافه‌های تازه‌ی عشق است

صدای من در نوسان

 


من جز نور نمی‌چینم

در سرسرای این سکوت رمز‌آمیز

جز زیبایی نمی‌سرایدم

در بی‌مرگ‌آبادی پر از ترنم خیس خدا

 

 

بر سجاده‌ی رنجهای زندگی

نماز شکر من جاری

با بادبانی از شعر

طلوع مرا ببین!

در بیدارباش آفتاب

می‌روم خنده‌زنان

گام به گام سفرم

«نردبانی‌ست به سرمنزل پر شوکت یار»   


 

من مجاهد خلقم؛

آبی‌ترین جوانة این فصل

بارانی‌ترین برگ بهار

 

یاران بهتر از جانم!

تا لحظة‌ دیدار، بدرود!‌

 

 


علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)

۸شهریور۱۴۰۰


ارسال یک نظر

0 نظرات

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top