«سیمای آزادی» نام مختصر «تلویزیون ملی ایران» است. این تلویزیون، دارای تاریخچهیی به قدمت بخش حساسی از مقاومت برای آزادی است. در دههی ۷۰ شکلگیری یک تلویزیون ماهوارهیی که بتواند در هفتروز هفته و ۲۴ساعته، ایران، کشورهای خاورمیانه، اروپا و آمریکای شمالی را زیر پوشش قرار دهد، جزو آرزوها و رویاهای دستنیافتنی بود. امروزه یک ابر دیجیتال گرداگرد کرهی آبی ما را فراگرفته است. هر شهروند ساکن زمین میتواند با تلفن هوشمند یا مودم و دیگر تجهیزات در کسری از ثانیه به این ابر متصل شود و اطلاعات خود را بهصورت آنلاین با جهان به اشتراک بگذارد و بهطور متقابل اطلاعات مورد نیاز خود را اعم از متن، عکس، پادکست، کلیپ و... در هر زمینهیی از اینترنت دانلود نماید. جهان ما به جهان انفجار اطلاعات، رشد تکنولوژی و وفور رسانه تبدیل شده است. در آن زمان (دههی ۷۰) در تصور نمیگنجید که یک نیروی در حال جنگ با دیکتاتوری، بتواند در کنار ادارهی جنبش مسلحانه و پیچیدگیهای دمافزون یک نبرد تمامعیار با استبداد، بهراهاندازی یک تلویزیون ماهوارهیی اقدام نماید.
در تاریخچهی مبارزه با سلطنت آریامهری حتی اندیشیدن به یک رادیوی همیشگی متصور نبود. در دههی ۵۰ رساندن صدای اپوزیسیون به گوش مردم فقط محدود به یک فرستندهی رادیویی موج کوتاه بود که شبانه یک برنامهی ۱۵دقیقهیی را پخش میکرد. مهمترین رادیو در این زمینه، رادیو میهنپرستان بود.
مقاومت ایران که با آغاز نبرد مسلحانهی سراسری از ضرورت اطلاعرسانی به جامعهی اختناقزده یک آن غافل نبود. برای پاسخ به این ضرورت به راهاندازی یک رادیو اندیشید. در ادامهی این چارهجویی سرانجام در سوم مرداد ۱۳۶۰ غرش رادیو صدای مجاهد در آسمان شبگرفتهی ایران طنین انداخت.
این نوستالوژی شیرین هرگز از یاد کسانی که آن را تجربه کردهاند، نخواهد رفت. آن لحظهی طلایی که در میان پارازیت، صدای قدرتمند گویندهي رادیو صدای مجاهد در گوشها پیچید:
«این صدای مجاهدین خلق ایران است. صدای مجاهد صدای خروش خلق، صدای انقلاب نوین مردم ایران»... .
با اینحال دستیابی به تلویزیون ماهوارهیی کیفیتی دیگر بود و کسی در ضرورت و کارآیی آن تردید نداشت اما برای تحقق آن باید مقاومت ایران تضادهای عدیدهیی را حل میکرد؛ تضادهایی که حل آنها در آن برهه توانمندی و امکاناتی در حد یک دولت یا جریان وابسته به دولت میطلبید. علاوه بر آن شایان تأکید است که در دههی ۷۰ استفاده از ماهواره برای دریافت برنامههای تلویزیونی غیر از تلویزیون پشم شیشهی آخوندی ممنوع بود. رسیورها و دیشهای ماهوارهیی بهصورت قاچاق وارد ایران میشد و در صورت دستگیری جرم مشخص داشت. در قانون به تصویب رسیده در مجلس ارتجاع به تاریخ ۲۶بهمن ۷۳ آمده است:
«ماده ۱ ـ استفاده از تجهیزات ماهواره نیز در مواردی که قانون تعیین کرده است ممنوع است.
ماده ۳ ـ وزارت کشور موظف است با هماهنگی وزارت اطلاعات با وسایل ممکن نسبت به جلوگیری از ورود و توزیع تجهیزاتی که صرفاً برای دریافت از ماهواره مورد استفاده قرار میگیرد، اقدام نماید و ضمن توقیف وسایل فوق عاملان آن را با وسائل توقیفی به مراجع صالحه قضایی معرفی نماید.
ماده ۱۰ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارت پست و تلگراف و تلفن و سازمانهای ذیربط موظفند با استفاده از اهرمهای حقوقی و بینالمللی در جهت حراست از مرزهای فرهنگی کشور و حفظ کیان خانواده علیه برنامههای مخرب و مبتذل ماهوارهیی قداست لازم را انجام دهند»...
در چنین فضایی مقاومت ایران یک ناممکن را ممکن ساخت و بهاین ترتیب سیمای آزادی متولد شد. برداشتن این گام بلند در اختناق دامنگستر آخوندی، یکی از بنبست شکنیها بود و آثار احیا کنندهی فراوانی به دنبال داشت. اکنون تلویزیون ملی ایران از ۴ماهوارهی هاتبرد، یوتلست، اکسپرس و ترکمنست پخش میشود. بهصورت زنده از وبسایت، تلفن همراه قابل دریافت است. از شبکههای اجتماعی نیز میتوان برنامههای مختلف آن را دانلود کرد.
رسیدن سیمای آزادی به کیفیت و توانمندی کنونی و تداوم آن در شرایط گوناگون و دشوار نبرد برای آزادی، بیتردید بدون حمایت و همیاری خلق قهرمان ایران امکانپذیر نبوده است. این رسانهی ممنوع، تنها رسانهیی در ایران است که صدای براندازان، کانونهای شورشی و رزمآوران آزادی و در یککلام صدای در گلو بریدهی مردم را نمایندگی میکند. رسانهیی است که عملیات کانونهای شورشی را بهمحض دریافت از داخل کشور پوشش میدهد. فیلمها و خبرهای قیام را در هر شرایطی پژواک میدهد و با این خبررسانی به موقع مانع از تحریف و سانسور این خبرها از سوی امپراطوری تزویر و دروغ و کمپین شیطانسازی آخوندها میشود.
بیست و ششمین گلریزان همیاری با سیمای آزادی، فراخوانی است به هر ایرانی دردمند و بهستوه آمده از وضع موجود و جویای تغییر. براندازی استبداد دینی در دسترس است. برای تحقق آن باید به این مقاومت پیوست و صدای آن را با همیاری ملی و میهنی در همه جا پژواک داد.
0 نظرات