روزی برای خشم






روزی خشم کمین کرده‌ی ملت من
پرهیب توفانی خود را عریان خواهد کرد



روزی غیرت‌های دست‌بند خورده
تا ارتفاع بی‌شکست غرور
خواهند جوشید.




روزهای انگشت‌های شکسته
بر ماشه‌های انتقام خواهند لغزید.




روزی گلوله‌ها
از جنگیدن با قلب‌های برهنه‌‌ی ما تن خواهند زد

و تفنگ‌ها
گلویی رسا
برای سرود آزادی خواهند بود.



...
آن روز
شاید همین امروز باشد
شاید همین لحظه؛
در زیر سایبان همین شعر
در تصمیمی که از انگشتان توفانی من
تا حیرت چشمان بارانی تو
بر سطح ادراک حقیقت
جرقه خواهد زد



شاید همین امروز
شاید همین لحظه





علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۷ تیر ۱۴۰۱

ارسال یک نظر

0 نظرات

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top