برای کودکان جانباختهی یک خانواده در سیل استهبان
لبخندهای کوچک!
میوههای شیرین زندگی!
زیباترین نقشهای زندهی خداوند
بر پردهی دلانگیز تکامل!
کدام دست قاتل
پرندگان سادهی شادی را
در چشمان ناسیرابتان سر برید؟
باور نمیکنم خشم ناگهانی سیل!
باور نمیکنم تلاقی دوزخ با ازدیاد گناه!
باور نمیکنم صدور عذاب از مکمن غیب!
دستی که دشنه را از گلوی شما گذراند
پیشتر داس در نظم طبیعت نهاده بود
در کوچههای «استهبان»
در سیل بیوقفهی اشک
رنگینکمان نگاهتان هنوز میخندد.
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
۱ مرداد ۱۴۰۱




0 نظرات