خدای رنگین‌کمان را کشتند

 



آسمان شرم می‌کند

از سرودن «رنگین‌کمان»

در شفقی لبریز از خون

 

شعر گنگ می‌شود

از دست‌دادن واژه‌ها با اشک

 

خدای رنگین‌کمان را

«کیان» زندگی را کشتند

در میهنی که عمر کودکان

از امتداد یک سنجاقک کوتاه‌تر است

 

آی گلوله‌ها!

چگونه نترسیدید

چگونه نترسیدید

از کشتن رنگین‌کمانی عاشق

در چشمان خیس خدا

 

چگونه بگویم به شعر

بغض را مهار کند

در دیدار با رنگین‌کمانی پل زده بر احساس؟

 

آه‌!

چه بگویم؟

چه بگویم؟

جز انتشار گلوله در مساحت خشم

 


علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)

۲۶ آبان ۱۴۰۱

ارسال یک نظر

0 نظرات

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top