در یکی از تصنیفهای ماندگار زندهیاد «عارف قزوینی» به نام «از خون جوانان وطن لاله دمیده» این ترجیعبند به چشم میخورد:
«چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ!
نه دین، نه آیین داری [نه آیین داری] ای چرخ!
...
منظور از «چرخ» یا «گردون» و «روزگار» در این تصنیف، هستی بهمعنای عام و وجودشناسانهٔ آن نیست که سراسر بر «منهج عدل» است. آنچه عارف بر آن انگشت میگذارد، کجمداریهای استبداد و ارتجاع است که در آن بسیاری از حلالها، حرام و بسیاری از حرامها حلال شدهاند. این تصنیف اشارتی به روزگار ماست که در آن یک قاتل حرفهیی و پلاکدار قتلعام ۶۷ خود را نمایندهٔ ایران جا میزند و در مجمع عمومی سازمان ملل به سخنرانی میپردازد.
از شگفتیهای این چرخ بدکردار آن است که او در دفتر دبیرکل حاضر میشود و دفتر یادبود سازمان ملل را امضا میکند.
نقض فلسفهٔ وجودی سازمان ملل
تریبون دادن به این جلاد پیشانیسیاه در مجمع عمومی، مغایر با فلسفهٔ وجودی سازمان ملل است؛ سازمانی که قرار بود بنا به ماهیت و عملکرد خود مدافع حقوق ملل و حافظ صلح باشد؛ سازمانی که بنا به منشورها و مصوبات گوناگون خود باید در زمینههای زیر بر عملکرد دولتهای عضو نظارت کند:
۱ـ کنترل تسلیحات کشتار جمعی و سلاح هستهای
۲ـ حفظ صلح جهانی
۳ـ ممانعت از نقض حقوق بشر
۴ـ دفاع از حقوق پناهندگان
۵ـ محکومسازی روشن و صریح تروریسم در تمامی اشکال آن
۶ـ محاکمهٔ عاملان نسلکشی و جنایت علیه بشریت در دادگاههای بینالمللی. [مانند دادگاههایی که در سال۱۹۹۳ برای رسیدگی به جرایم نظامی در یوگسلاوی سابق و در سال۱۹۹۴ در بارهٔ نسلکشی در روآندا دایر شد. در این باره دادگاه ویژهٔ سیرالئون در سال۲۰۰۲ برای رسیدگی به جنایتهای جنگی در این کشور را نیز میتوان نام برد.]
صحهگذاشتن بر نسلکشی و جنایت علیه بشریت
سازمان ملل با پذیرش ابراهیم رئیسی برای سخنرانی در مجمع عمومی، بسیاری از ارزشهای ماهوی خود را زیرپا گذاشته است؛ چرا؟
۱ـ ابراهیم رئیسی نمایندهٔ مردم ایران نیست، او فقط خامنهای و فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را نمایندگی میکند.
۲ـ او رئیس جمهور حکومتی است که به تولید سلاحهای کشتار جمعی مانند موشک و پهپاد میپردازد و پروژهٔ بمب اتمی آن بر هیچ دولتی پوشیده نیست.
۳ـ او رئیس جمهور حکومتی است که صلح جهانی را با دخالتهای تروریستی در کشورهای منطقه و جهان نقض کرده است.
۴ـ شخص ابراهیم رئیسی عضو هیأت مرگ در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ است؛ علاوه بر آن مسئول قتل بیش از ۷۵۰تن از قیامآفرینان قیام ۱۴۰۱ میباشد. او به جای اینکه به آمریکا راه داده میشد، باید به جرم نسلکشی و جنایت علیه بشریت به محاکمه کشیده میشد.
۵ ـ او سردمدار دولتی است که در جهان به حامی تروریسم شناخته میشود.
پذیرش این گماشتهٔ خامنهای در سازمان ملل بهمعنای صحه گذاشتن بر نسلکشی و جنایت علیه بشریت، توسعهٔ سلاحهای کشتار جمعی و سلاح هستهیی و تروریسم افسارگسیخته و گروگانگیری در سراسر جهان است.
طلبکاری در منتهای وقاحت!
یکی دیگر از شگفتیهای «چرخ بدکردار» این است که قربانیان نسلکشی و تروریسم این رژیم، یعنی زندانیان و خانوادههای بازماندگان قتلعام۶۷ از جانب این شقیترین جلاد راه یافته به سازمان ملل به تروریسم متهم میشوند. کسی که باید اکنون در دادگاههای بینالمللی به محاکمه کشیده میشد، طلبکار کشورهای اروپایی است که چرا مجاهدین را پناه دادهاند و با وقاحت تمام برای سازمان ملل و کشورهای عضو آن مصداق تروریسم را تعریف میکند و خود را اولین قربانی آن مینامد!
«برخی از کشورهای اروپایی باید پاسخ بدهند که چرا به پناهگاه امن برای گروههای تروریستی که تاکنون بیش از ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی را در کوچه و خیابان ترور کردند، مأمن شدند و محل امنی شدند برای گروههای تروریستی. باید پاسخ بدهند کشورهای اروپایی چرا در عین ادعای مبارزه با تروریسم پناهگاه شدند برای گروههای تروریستی. این دوگانگیست. تبعیض در مبارزه با تروریسم بهمعنای چراغ سبز به تروریستهاست. ایران که خود بزرگترین قربانی تروریسم است پیش قراول مبارزه با تروریسم در منطقه میباشد» (از سخنرانی گماشتهٔ خامنهای در سازمان ملل).
نمایندهٔ واقعی ایران
ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت ایران از ۴۰ ایالت آمریکا به مقابل سازمان ملل آمدند تا با خروش حقطلبانهٔ خود ارزشهایی را پاس بدارند که جهان امروز ما بدون آنها نمیتواند پابرجا بماند. ارزشهایی مانند آزادی، حقوقبشر، جمهوری، مخالفت با اعدام و سلاحهای کشتار جمعی، جدایی دین از دولت. آنها نه تنها مقاومت ایران بلکه از ارزشهایی دفاع کردند که زدوبند اصحاب سیاست مماشات با استبداد و فاشیسم آنها را به بازیچه گرفته است. بیتردید نمایش شرمآور پذیرش یک جلاد در مقر ملل متحد [هر قدر بزرگنمایی و تبلیغ شود] هرگز نمیتواند واقعیت جوشان و جاری ایران را بپوشاند.
ایران، با مقاومت بزرگ و خلق قیامآفرین خود شناخته میشود. این خلق و این مقاومت بیش از هر زمان دیگر به روز بزرگ آزادی نزدیک است. لالههای بردمیده از خون جوانان وطن، «چرخ بدکردار» را از پیشهٔ خود پشیمان خواهد ساخت.
بیتردید این روزهای شرمآور در تاریخ بشریت ثبت خواهند شد و نسلهای آینده با عبرت در آنها خواهند نگریست. معلوم خواهد شد چه طرفی برای ثمن بخس، ارزشهای جهانشمول انسانی را به حراج گذاشت و کدام طرف با تنی چاکچاک به دفاع از آن برخاست.
0 نظرات