به من فرصت آبی شعری ببخش






از فلس‌هاي ستارگانت
به من فرصت آبی شعري ببخش!
تا بدانم
در كدام دقيقه‌ی آسمان
زير كدام قصيده‌ی باران
                        ايستاده‌ام

حيرت كودكانه‌ی تماشا را
در نگاه من بنشان
تا شكوه خدا را
در حوصله‌ی كوچك يك شبنم
به قنوت فروتني قيام كنم

دقيقه‌هاي مرا
از بال كبوترانت
رنگين‌كمان تازه‌يي آيينه کش

من آن گمشده در كودكانه‌هاي ترد زمين‌ام

آشوب باد مرا
بر رواق عمر
ابريشم آرامشي دريوزه كن

پچ پچ عطرهاي نهفته‌ی قلبت را
با اشتياق باراني‌ترين لحظاتم رازي‌ست
چشم‌هايم به زباني دل آشنا با هم سخن مي‌گويند
مرا به دانايي بكر خواب‌هايت ببر!

به من بگو
از كدام سمت
به طلوع بال پرستو
مي‌توانم رسيد؟

...
آی دانایی بکر!
از فلس‌های ستارگانت
به من فرصت آبی شعری ببخش!




ع. طارق  

ارسال یک نظر

0 نظرات

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top