بگذار نامم برجسته نباشد
در پشتٍ جلدٍ هيچ زرينكوبً كتابِ
قطور؛
آنجا كه كتاب ها خود نيستند
جز كالايي چشم فريب؛
و نباشد نامم
در جارِ كوسها
بر چار راههاي حراج،
و نباشم در هيچ خاطري،
حتي همسايهی لعنت،
اما
اما «خودٍ خويش» باشم؛
آن گونه كه زيستهام.
آن گونه که خواهم زیست
چون خاطرهیی از عطر
در فراموشترین تبسم یک گلسرخ.
ع. طارق
0 نظرات