هنوز از قیام دی۹۶ فاصلهی زیادی نگرفتهایم. بنا به اعتراف
دوست و دشمن، برخلاف قیام۸۸ پایگاه طبقاتی قیام دی۹۶ از تودههای محروم جامعه و
لشگر گرسنگان و ستمدیدگان، یعنی «ساکنان خیابان انقلاب به پایین» بود.
«در خرداد سال ۸۸ نظام فقط با نارضایتی اقشار و لایه های تحصیل
کرده کشور مواجه بود، یعنی اگر خواسته باشم مثال بزنم معترضین از خیابان انقلاب به
بالا بودند، اکثراً طبقه متوسط و طبقه متوسط به بالا بودند، اما امروز در حقیقت به
آن معترضین سال ۸۸، نارضایتی های اقتصادی هم اضافه شده است و کسانی که امروز در
حال شرکت در این اعتراضات هستند درحقیقت ساکنین خیابان انقلاب به پایین هم هستند».
صادق زیبا کلام ـ از ریشهها و پشت پرده
تظاهرات اعتراضی مردم ایران ـ سایت انتخاب خبر ۹دی۹۶
در قیام دی۹۶ آنچه باعث شکلگیری تظاهرات در مشهد شد، عامل گرانی
افسارگسیخته بود اما به سرعت خواستهی اقتصادی، رنگ سیاسی به خود گرفت و در اندک
مدت به شعار «مرگ بر خامنهای» تبدیل گشت. این امر نشان میدهد که در این حکومت،
در نهایت تمام مطالبات صنفی و اقتصادی، در عمق خود به شعار سرنگونی نظام ولایت
فقیه راه میبرند. زیرا مردم پس از ۴۰ سال تجربهی خونین و مشقتبار این نظام
ضدمردمی و ضدتاریخی دریافتهاند که یگانه راه حل، نه در مماشات با این رژیم و رفع
و رجوع و حک و اصلاح و تغییر رنگ و لعاب و رفو و رتوش آن، که اتفاقا در نگون کردن «سر»
و بدنهی آن یعنی «سرنگونی» نهفته است.
قیام منحصر به یک شهر بخصوص، مثلا تهران نبود. خصلت گسترش یابنده
داشت و خیلی زودتر از آنچه تصور میرفت «سراسری» شد و با کمال تعجب به ۱۴۰ شهر
گسترش یافت.
جایگاه و نقش شهیدان مقاومت در شکل دادن به قیامها
در تحلیل ریشههای آن قیام و تبعات و پیامدهای آن بسیار گفته و
نوشتهاند و بسیار میتوان گفت و نوشت اما آنچه در این مجموعه گفتارها و نوشتارها
خالی است و کمتر به آن پرداخته شده، نقش عامل ذهنی قیام و موتور محرکهی آن و در
این مقاله، به طور خاص جایگاه و نقش شهیدان مقاومت است. این نقش اگر چه خاموش و فراموش مینماید اما از
دلایل غیرقابل انکار شکلگیری اعتراض، قیام و حرکت و جنبش است. اگر نیمنگاهی به
خاطراتمان در روزهای انقلاب ضدسلطنتی بیندازیم خواهیم دید هر کدام از ما که به
میدان شتافتیم و جزو نیروهای انقلاب شدیم به خاطر آن بود که از یک یا چند شهید یا
تمامی آنها الگو و انگیزه میگرفتیم. کدام یک از ما وصیتنامهی مهدی رضایی، گل
سرخ انقلاب را شنیده یا خوانده و متحول نشده است. دفاعیات خسرو گلسرخی چطور؟
جای دورتر نرویم مگر پیش از شکلگیری قیام دی۹۶ فراخوانهای
مقاومت ایران نبود که جامعهی را نسبت به قتلعام۶۷ برانگیخت و این فراخوان تا
آنجا عمق و گسترش پیدا کرد که ورق را در انتخابات فرمایشی، علیه رژیم برگرداند. علی
خامنهای از خوف به میدان آمدن عنصر اجتماعی، به ریاست جمهوری حسن روحانی تن داد و
همراه با کاندید سوگلیاش، آخوند ابراهیم رئیسی، در برابر موج نیرومند تنفر مردم،
بور و کور شد و واپس تمرگید. این جوشش خون قتلعام شدگان۶۶ و در شهیدان آرمیده در
گورهای بینام و نشان بود که در جامعهی اختناقزدهی ایران، گرمای اعتماد و شور
زندگی و توان جنب و جوش دمید.
دو عامل ذهنی و عینی یک انقلاب
همانطور که میدانیم در یک انقلاب، همیشه دو عامل ذهنی و عینی به صورت توأمان و ارگانیک عمل میکنند. عامل
عینی وضعیت انفجاری جامعهی ایران و شیوع
افسارگسیختهی فقر و گرانی و به جان آمدن مردم از استبداد مذهبی است، عامل
ذهنی چیزی نیست جز اندیشهی مقاومت و مقاومتکنندگان. این اندیشه در جریانی سمبلیزه
میشود که شهیدان، پایداری کنندگان و تاریخچه و مواضع سیاسیاش در طول ۴۰ سال
پرفراز و نشیب در برابر این رژیم ایستاده و قدمی به عقب ننهاده است. این واقعیتی
است که تحلیلگران حکومتی نه میتوانند و نه میخواهند رویش انگشت بگذارند و آن نمیخواهند
این عامل ذهنی برجسته شود. با شیادی تمام میخواهند به جامعه بقبولانند که پیشتاز
پایگاه مردمی ندارد تا نارضایتیها تودهها را به آنجا که خود میخواهند بکشانند.
سر درآوردن و عرض اندام شبه اپوزیسیونهای مختلف از درون نظام را نیز باید در این
راستا دید. همهی آنها با هر رنگ و لعاب، و هر ادا و اطوار و حرف و شعار، سرانجام
در عامل کلیدی «حفظ نظام» و «عمود خیمه»ی آن و نیز سرکوب و کشتار مجاهدین و
نیروهای انقلابی به توافق میرسند.
اگر نامشان ممنوع است و مزارشان از دیدها پنهان ...
سخن از شهیدان قتلعام۶۷ و نیز ستارگان شقایق جامهی کهکشان
انقلاب نوین مردم ایران بود. مردم نشان دادند که قهرمانان به خون آرمیدهی خود را
از یاد نبردهاند. اگر نامشان ممنوع است، اگر مزارشان از دیدها پنهان، اگر جلادان
به بهانهها و دستاویزهای مختلف در صدد از بین بردن هر نوع آثار گورهای دستجمعی
آنان هستند اما مردم و جوانان بپاخاسته نام، راه و منش آنان را به خاطر سپردهاند
و ادامه خواهند داد. در خیزش کازرون به خوبی دیدیم که جوانان قیامکننده، خود را
از اعقاب ناصر دیوان کازرونی، قهرمان ملی کازرون و نیز شهیدان مردم کازرون مینامیدند.
این را پی بگیریم خواهیم دید در درود و بهبهان، تویسرکان و هر شهر قیامآفرین نیز
چنین است. در این راستا، انتشار لیست شهیدان هر شهر، همزمان با خیزش مردم آن شهر
از ابتکارهای تحسین برانگیز مقاومت ایران بود و مورد استقبال مردم قرار گرفت.
امروز روزی است که میتوانیم و باید شهیدانمان را با غرور برافرازیم، از آنان توان
و انگیزه بگیریم و چراغ راهشان قرار دهیم.
این مقاومت یکشبه و به طور آنی خلق نشده و محصول اتفاق و تصادف
نیست. قطره قطره خون از سر صخرهها، خانههای تیمی، کوچهها و خیابانها، سیاه
چالها و شکنجهگاهها گرد آمده است تا پرچم مقاومت این در گوشه گوشهی این میهن
به اهتزاز درآید و در اهتزاز بماند.
با درود به ۱۲۰هزار قهرمان گلفام آزادی، شایسته است یادی کنیم از
این شعر یانیس ریتسوس که به زیبایی تمام این مفهوم را بیان میکند.
آری، اکنون گاه آن است که «آفتاب خرمن کند». به آفتاب، بگو!
پنجهی مريم،
رُسته در شكاف صخرهيی!
اين همه رنگ
از كجا آوردهیی تا بشكوفی؟
ساقهيی چنين
از كجا آوردهیی تا بر آن تاب خوری؟
ـ قطره قطره
خون از سر صخرهها گرد آوردهام،
از گلبرگهای
سرخ دستمالی بافتهام
و اكنون
آفتاب خرمن میكنم.
پانیس ریتسوس
ترجمه: احمد شاملو
0 نظرات