اشارهی
مقاومت ایران به «دون پایه بودن و بیسوادی» آخوندی که صرفا به دلیل خوش خدمتی و
شرکت فعال در کشتار زندانیان مجاهد در تابستان ۶۷ به صدارت و کرسیهای کثیف در
ولایت خامنهای رسیده است، تا آنجا انعکاس پیدا کرد که آخوند احمد علم الهدی نیز
وادار به واکنش شد.
او
در نمایش جمعه ۱۷اسفند۹۷ نان به رئیسی قرض داد و او را همزمان «فقیه» و «دکتر»
نامید
تکیه
کردن خامنهای به یک جلاد آبروباخته و بدنام و شکست خوردهی نمایش انتخابات، در
فاز پایانی نظامش، به مصداق همان ضرب المثل معروف فارسی، عصاکشی کوری به وسیلهی
کور دیگر است و نخواهد توانست از سقوط تمامیت نظام به قعر پرتگاه مانع شود؛ بلکه
آن را تسریع خواهد کرد.
لقب ناچسب «دکتر!» برای یک جلاد بدنام
دبیر خانه شورای ملی مقاومت ایران در روز ۱۶
اسفند ۹۷ طی اطلاعیهیی درباره حکم خامنهای مبنی بر انتصاب ابراهیم رئیسی به
ریاست قوهی قضائیه سطلنت آخوندی نوشت:
«از آنجا که رئیسی علاوه بر ارتکاب جنایت بزرگ در
قتل عام سال ۱۳۶۷، یک آخوند دون پایه و بیسواد و تحت امر خامنهای است و از بیست
سالگی در دستگاه سرکوب رژیم مشغول خدمت بوده، پذیرش او به عنوان رئيس دستگاه قضایی
رژیم برای بسیاری از آخوندهای حکومتی غیر قابل قبول است. آنها در جریان
نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۶ به رغم فشارهای خامنه
ای حاضر نشدند از رئيسی حمایت کنند. روحانی رقیب انتخاباتی رئيسی نیز درهمان زمان
گفت او از کسانی است که«در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند.»
این موضوع بازتابهای خاص خودش را در دیکتاتوری
آخوندی داشت. در این رابطه سایتهای رنگارنگ و زنجیرهیی نظام به تکاپو افتادند تا
برای جلاد فراکشیده شده، سوابق مشعشع و تحصیلات آنچنانی بتراشند. از جمله القابی
که به او دادند، لقب «دکتر!» بود.
مدرک تراشی و جعل سواد، وجه مشترک شکنجهگران
ماجرای دکتر و مهندس شدن و بودن مهرههای شکنجهگر
نظام، داستانی است که مردم ایران با آن آشنا هستند. حافظهی تاریخی جامعه هنوز عوضعلی
کردان وزیر کشور این رژیم در دوران احمدی نژاد را به یاد دارد. او از اعضای سابق
سپاه پاسداران بود و به دلیل جعلی بودن مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه آکسفورد و نداشتن
مدرک لیسانس و فوق لیسانس که مدعی آن بود، طی یک دعوای باندی و جنگ قدرت، از سوی
مجلس ارتجاع استیضاح و برکنار شد.
در دوران
آریامهر و نیز در دوران شیخ، شکنجهگران به یکدیگر لقبهایی مانند «دکتر»، «مهندس»
و «استاد» میدادند و میدهند.
اشارهی مقاومت ایران به «دون پایه بودن و
بیسوادی» آخوندی که صرفا به دلیل خوش خدمتی و شرکت فعال در کشتار زندانیان مجاهد
در تابستان ۶۷ به صدارت و کرسیهای کثیف در ولایت خامنهای رسیده است، تا آنجا
انعکاس پیدا کرد که آخوند احمد علم الهدی نیز وادار به واکنش شد.
او در نمایش جمعه ۱۷اسفند۹۷ نان به رئیسی قرض داد
و او را همزمان «فقیه» و «دکتر» نامید:
«رهبری، فقیهی که درس دستور خارج خوانده، دکتر
است و ۳۵ سال مسئولیتهای عالی قضایی داشته است و... به مسئولیت ریاست دستگاه قضا
تعیین کردند.»
خوب است که در این نظام، مردم ایران هم معنی
«فقیه» و «ولایت فقیه» را میدانند و هم معنی «دکتر» را. ۳۵سال مسئولیت عالی قضایی
داشتن ترجمان ۳۵سال دکتری کردن یعنی صدور مجوز شکنجه، حلقآویز کردن، تیرخلاص زدن
و قطع دست و پا و رجم و تعزیر است و بر کسی پوشیده نیست.
لاپوشانی قاف «مقام معظم!» با توسل به خمینی
در تازهترین اقدام، برای قالب کردن این آخوند
دون پایه، او را «آیت الله» نامیدند. این موضوع باعث به وجود آمدن بگو مگوهایی حتی
در داخل نظام آخوندی شد. خبرگزاری تسنیم. ۱۸اسفند۹۷ با اشاره به این موضوع نوشت:
«ساعاتی پس از انتشار این حکم [حکم خامنهای]
برخی افراد در فضای حقیقی و مجازی مغرضانه یا از روی ناآگاهی با اشاره به مورد
خطاب قرار گرفتن رئیسی با عنوان «حجت الاسلام» در حکم رهبر انقلاب، ایراد گرفتند
که رئیس جدید قوه قضائیه شرط اجتهاد برای انتصاب ریاست دستگاه قضا را ندارد.»
جالب است که این خبرگزاری طی یک استدلال مضحک و
رسوا در دفاع از دلیل «آیت الله» خطاب نشدن، جلاد بدنام نوشته است:
«مورد خطاب قرار گرفتن به عنوان حجت الاسلام سیره
و روشی است که در زمان حیات (خمینی) هم مسبوق به سابقه بوده و این موضوع ارتباطی
به اجتهاد رئیس قوه قضائیه ندارد؛ چنان که (خمینی) نیز در صدور حکم ریاست دیوان
عالی کشور برای (بهشتی) و ریاست دادستانی کل کشور برای (موسوی اردبیلی) از عنوان
حجت الاسلام استفاده کردند!»
کوری عصاکش کور دگر شود
زمان برای سلطنت آخوندی به اتمام رسیده است. حتی
اگر زمان را به عقب برگردانیم و خمینی نیز در قبر زنده شود، قادر به نجات این
ولایت تاریخ مصرف گذشته نیست.
تکیه کردن خامنهای به یک جلاد آبروباخته و بدنام
و شکست خوردهی نمایش انتخابات، در فاز پایانی نظامش، به مصداق همان ضرب المثل
معروف فارسی، عصاکشی کوری به وسیلهی کور دیگر است و نخواهد توانست از سقوط تمامیت
نظام به قعر پرتگاه مانع شود؛ بلکه آن را تسریع خواهد کرد.
0 نظرات