دیدم
خدا میگریست در برگیرندهی شعرهای سپید علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ میباشد. وقایعی مانند
شهادت ندا آقا سلطان یا غرق شدن آیلان کودک کرد سوری در دریا و نیز وضعیت کودکان
سوری، انگیزهی سرودن این مجموعه شعر بوده است
برای
آشنایی با سبک و نیز فضای حاکم بر شعرهای کتاب دیدم خدا می گریست، بخشی از یک شعر
این مجموعه را با هم می خوانیم
من
برای دنیایی می جنگم كه در آن
زیبایی
كوچك گنجشك
فرصتی
است
برای
درنگ سرود لطافت در قلب
...
نگاه
بستن بر خلاصهی پر حیرت یك شبنم
در
قصیدهی دانایی برگ
برای
انسان بودن،
از
هوای تنفس مبرمتر
من
برای دنیایی می جنگم
که در
آن
قیمت
گرمای صمیمی دستی بر شانهی یك همراه
بالاتر
از وسوسهی تمام چاه های نفت جهان؛
دنیایی
كه در آن نامه ها [به هر زبان كه بخوانی] یك معنا دارد
«دوستت
دارم».
شعر
شاعران، تكه هایی از قلب
واژه
ها، از خون گل سرخ
و
سیاست، نطفهی عصیان
در
برابر تاریكی.
یاخته
هایم خواهد پوسید
و
چشمانم در قاب حباب
به
ویرانی دریایی در منظومهی شمسی خواهد پیوست
اما
كلماتم
بیدار
خواهند ماند
تا
بجنگند و بسازند
دنیایی
را كه شایستهی شعری باشد
كه من
از محرمانه ترین نقطهی قلب
به
چشمان خیس تو بخشیدم.
0 نظرات