گفتیم نه و ایستادیم، عنوان یک مجموعه شعر از علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) است.
این شعرها که در بین سال های ۱۳۹۷
تا ۹۸ سروده شده اند، در برگیرندهی حماسه های
مقاومت «ایستادگان» در برابر استبداد دینی حاکم بر ایران است.
در
ابتدای این مجموعه شعر، شما با قسمتی از یک شعر پابلو نرودا در کتاب «اسپانیا در
قلب ما» مواجه میشوید. این گزیده شعر به خوبی مشخص میکند که شاعر با سروده هایش
مقاومتی را به سرایش نشسته که در برابر هیولای عمامه دار، هویت ایران زمین و
فرزندان آن را نمایندگی میکند.
شاعر
به جای مقدمه بخشی از یک مقالهی خود به نام «روزگار غریبی ست» را در ابتدای این
مجموعه شعر آورده است. در قسمتی از آن میخوانیم:
«اگر
به كشتار انسانهای بی دفاع اعتراض نكنیم ـ بی آن كه خود بخواهیم ـ در قبیلهی دیو
ثبت نام كرده ایم و رو به قبلهی شیطان داریم.
در
این میان رسالت روشنفكران و اصحاب قلم بسا سنگینتر است. اگر امروزكه روزِ برآشفتن
و فریادزدن است، در برابر ایلغار تاتاران عمامه به سر، سكوت كنند، فردای روشن
آزادی برآنان نخواهد بخشود. نقاد نكته سنجِ تاریخ از وادادگان متظاهر نخواهد گذشت.
حاشا! حاشا! از آنانی باشیم كه به ما «برگ رخصتی دهند تا از معاشقهی قمری و سرو،
سرودها بسراییم ژرفتر از خواب» اما «خون ریخته بر سنگفرش» را كتمان كنیم.
در
زمانهیی كه «قصابان بر گذرگاهاند با كندهی و ساطور»، شایسته است كه كلمات
ممنوع را با انگشتان بریدهی خویش بنویسیم و بر دارِ قلم برآییم تا لعنت تاریخ
نشویم. آنجا كه خدا به قلم سوگند میخورد زنهار! زنهار! اگر قلم را در خدمت دشمنان
قلم و انسان درآوریم و به سودای مرده ریگی حقیر از زخارف دنیای دنی، انسانیت خویش
را به حراج گذاریم. نوشتن و سرودن از «انسان» در حاكمیت قصابان، خود حماسه است و
زیباتر از آن نیست كه خود نخستین شهید قلم خویش باشیم.»
با
یک شعر از این دفتر آشنا میشویم:
احساس
من
برای
هر سروده که میخوانی
من
درد را با درد
تفسیر
میکنم
برای
هر شعر
تا
نهایت رنج، رنج می برم
برای
نقش عصمت زیبایی
هزار
استخوان ناپیدا
میشكنم
هر
سروده رنگ مرا دارد؛
رنگ
خون مرا
سایهی
جان من؛ یعنی احساس من است
اگر
شعر مرا میخوانی
آهسته،
ابریشم پلك،
بر
واژگان سفته بسای
آهوی
نارنجی احساس کودکانهی من
از
صدای پای بیگانه گریزان است.
دسترسی
به کتاب در تلگرام »مکث در پرانتز آبی»:
دانلود
با لینک مستقیم
0 نظرات