کتاب قیام تا آزادی، نوشتهی علیرضا خالوکاکایی، در برگیرندهی ۵۴ تحلیل سیاسی از وضعیت
ایران در سال ۱۳۹۶ است. تحلیل های این
کتاب، رفتارهای سرکوبگرانهی ولایت فقیه، آزادیخواهی مردم ایران و آمادگی آنها
برای قیام علیه حاکمیت و نیز برخی وقایع آن سال را در بر میگیرد.
این
کتاب در اواخر سال ۱۳۹۶ به صورت مقاله های
مجزا به نگارش درآمده و پس از ۲سال
بدون هیچ تغییری در محتوا و دست بردن در تحلیل ها به صورت یک کتاب عرضه میشود.
گزینهیی
از کتاب:
در
۲۰ خرداد ۱۳۹۶، فراشان حکومتی و جماعت دورباش! کورباش! گوی دربار خامنه ای اعلام
کردند قرار است شاعران حکومتی و مداحان و مجیزگویان در یک مراسم فرمایشی به نام
«دیدار شاعران با مقام معظم رهبری» شرکت داشته باشند. این شوی به تمام معنا مسخره
با تحریم گسترده از سوی جامعهی ادبی ایران مواجه شد و مانند سایر خیمهشب بازیهای
کساد حکومتی به نمایش انزجار و انجماد تبدیل گردید.
خامنهای
در کنار ثروتهای افسانهیی، مانند اسلاف تاریخی خود، سلطان محمود خوارزمشاه، فتحعلیخان
و ناصرالدین شاه قاجار نیاز به ندیمان قلم به مزد و ملک الشعراهای آنچنانی دارد و
برای آن خاصهخرجی نیز میکند.
با
دیدن این نمایش وهن شعر و شاعر، بیاختیار فراخواندن اجباری حافظ به دربار تیمور
لنگ، ولی فقیه کشورگشای قرن هشتم هجری، در اذهان تداعی میشود. این سلطان مخوف با
ورود به هر دیار، پس از به خاک و خون کشیدن مردم و ساختن مناره از کله های
خونچکان و در حالی که ستونهای دود و آتش از اطراف و اکناف شهر به هوا بلند بود و
لشگریانش به غارت و تجاوز مشغول بودند، دستور میداده تا مشاهیر و دانشمندان شهر
را برای نمایش اجباری به دربار او ببرند؛ نمایشی که هدف آن، دست انداختن بزرگان
شهر با فضل، فروشی یکسویهی تیمورلنگ بود. البته باصطلاح شاعران شرکت کرده در
بارگاه سفیانی خامنه ای، جزو مشاهیر و ادبای شهر نیستند. صد دوجین از آنها انگشت
کوچک امثال قاآنی هم نمیشوند. آنها بادمجان دورقاب چینها و عملهی طربی هستند
که «شاه سلطان خلیفه» در بساط طرب و مزاح به آنها درم و درهم خونآلود میدهد تا
او را مدح کنند و از یک روضه خوان خزیده در کسوت یک خلیفهی منفور، «مقام معظم!»
بتراشند و تلاش کنند حافظهی خرافهگریز و دروغ ناپذیر ملت ما را بفریبند.
روشنفکر،
نویسنده و شاعر مردمی، در کنار و در صف مردم است، در کنار کارتن خوابها و زیرپلخوابها،
در کنار کودکان از سرما کبود شدهی خیابانی، در کنار اعدامیها و شکنجهشدگان، نه
در دربارها و بارگاه های بناشده بر استخوان محرومان. آری، به قول شاملوی بزرگ:
«امروز
شعر حربهی خلق است
زیرا
که شاعران
خود
شاخهیی ز جنگل خلقند،
نه
یاسمین و سمبل گلخانهی فلان»
ای
عار و ننگ! بر آن شعری که مفسر، خط دهنده و نقادش، یک خلیفهی خونریز و منفور
باشد؛ و از موضع جنت مکان به خود اجازهی نظر دادن در مورد سبک و محتوای شعر هم
بدهد. خدایا این چه وهنی است که زمانهی ما به آن دچار شده است؟!!
چنین
رفتاری با شعر و شاعر، الگوبرداری ناشیانه یک خلیفهی دوپولی از رفتار تیمورلنگ با
حافظ شیرازی است.
در
سال ۷۹۴ ه.ق وقتی تیمور شیراز را تصرف کرد،
دستور داد حافظ را به حضورش بیاورند. حافظ که در این هنگام بسیار سالخورده بود و
از قرار معلوم چشمانش نیز آب مروارید آورده بود، از این احضار اجباری به یک مجلس
فرمایشی بسیار جریحه دار و آزرده خاطر شد. وقتی تیمور به او گفت:
«من
اکثر ربع مسکون را با این شمشیر و هزاران جای و ولایت را ویران کردم تا سمرقند و
بخارا را که وطن مالوف و تختگاه من است آباد سازم، تو مردک به یک خال هندی ترک
شیرازی آن را فروختی؟ در این بیت که گفتهیی:
اگر
آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
بخال
هندویش بخشم سمرقند و بخارا را»
حافظ
با هوشیاری و فراست ویژهی خویش دریافت که هدف از این دیدار، وهن شاعران توسط یک
جهانگشای فاتح و خونریز است، با خونسردی و همراه با یک لبخند، جوابی درخور یک
سلطان مخوف و دریده دهان به او داد:
«ای
سلطان عالم از آن بخشندگی است که بدین روز افتاده ام»؛
به
روایتی دیگر میگویند او را دست انداخت و با زیرکی گفت:
«شعر
من آنگونه که شما شنیدهاید نیست و در اصل چنین است:
اگر
آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به
خال هندویش بخشم سه من قند و دو خرما را!!!».
و
بعد آزردگی خاطر خود از این دیدار نفسگیر را، در غزلی اینگونه بروز داد:
صحبت
حکام ظلمت شب یلداست
نور
ز خورشید جو بوکه برآید
بر
در ارباب بیمروت دنیا
چند
نشینی که خواجه کی به درآید.
او
به جای این که سلطان خلیفهی عصر خود را «مقام معظم!» و «امام!» بخواند، به او
«صوفی دجال فعل ملحد شکل» لقب داد.
آری،
این رهنمودی است برای تمام شاعران در تمامی اعصار. مرزبندی قاطع با این گونه شوهای
مسخره، مهوع و انزجاربرانگیز وظیفهی مقدم شاعران ملی و مردمی است؛ رعایت حرمت و
استقلال و جایگاه قلم، چنین مرزکشیدنی را ضروریتر میکند. باید بدانیم تاریخ در
این زمینه، بسیار نقاد و سختگیر است و بر کسی نخواهد بخشود.
دسترسی
به کتاب در تلگرام »مکث در پرانتز آبی»:
دانلود
با لینک مستقیم
0 نظرات