ترکیدن بادکنک اقتدار و رفراندم نظام
با گذشت کمتر از دو ماه از قیام
آبان ۹۸ قیامی دیگر از دل سرخبوتههای آتشپر آن سر برکشید و فضای سیاسی ـ اجتماعی
میهنمان را عطرآگین کرد. دیکتاتور سرمست از خون گمان میکرد با شستن خونها از کف
خیابان و طفره رفتن از دادن آمار شهیدان و قطع اینترنت خواهد توانست به سبک سلف
تاجدارش یک جزیرهی سکون از فلات پهناور ایران بسازد و تا سالیان «طرف کله کج بنهد
و تند بنشیند» و سکندروار بر کشور دارا حکم براند.
خلیفهی ابله تصور میکرد عصر خالد
بن ولید و یزید بن مهلب است تا بتوان با جوی خونهای ریخته شده، آسیاب را به گردش
درآورد و با آن نان برای وحوش سپاهی و بسیجی پخت.
«خلیفهی خرفت شده!» خام طبعانه
میپنداشت با نعشچرخانی شهر به شهر قاسم سلیمانی با در کردن چند ترقهی هماهنگ
شده، فضای سیاسی ـ اجتماعی ایران را قفل کرده و به قبل از قیام آبان ۹۸ برگردانده است، ناگهان با سیلی
محکم قیام بر بناگوشش مواجه شد و عقب تمرگید. طرفه اینکه برخی کارگزارانش این سیرک
نعشچرخانی را رفراندمی دیگر برای تأیید نظام میدانستند و برای آن بسا سوداها در
سر میپختند، این بادکنک باد شده در یک چشم به زدن با خروش دانشجویان آزاده ترکید.
خون ۱۶۷ مسافر بیگناه هواپیمای اوکراینی،
در پیوند با بیش از ۱۵۰۰ تن از شهیدان قیام، غیرت و شرف ملی را در قلب و ضمیر
دانشجویان به غلیان درآورد و یک خشم فروخورده را منفجر کرد. جهان به خوبی دریافت
ادعاهای شرکت میلیونی مردم ایران در تشییع
یک سردار پاسدار منفور یک صحنهسازی و پروپاگاندای حکومتی بیش نیست. البته امروزه
به یمن افشاگریهای مقاومت ایران، شعبدهبازار آخوندها دیگر از سکه افتاده است.
تکامل و تعمیق مرزبندیها
آنچه در قیام ۲۱ و ۲۲دی شاهد آن
بودیم، در حقیقت تکامل و تعمیق قیام آبان ۹۸ بود. این تکامل و تعمیق خود را در
شعارهای متفاوت بارز میکرد. این تفاوت را در محورهای زیر میتوان برشمرد:
۱ـ قیام از دانشگاهها شروع شد و
به خیابان، شهرها و استانها گسترش پیدا کرد
۲ـ قیامآفرینان هیمنهی پوشالی
حکومت را در حالی به چالش کشیدند که به قول خودشان در روزهای آمادهباش و عزای
عمومی به سرمیبردند و هزینههای نجومی کرده بودند تا جنازهی پاسدار سلیمانی را
به طناب نجات از بحران سرنگونی تبدیل کنند.
۳ـ خشم وتوفش قیامکنندگان مستقیم
خامنهای را نشانه رفته بود و خواهان به زیرکشیدن او به عنوان مسبب و سلسله جنبان
نظام ولایت فقیه بود. این موضعگیری هوشیارانه بیانگر آن بود که در ادامه و تکامل
قیام آبان جامعهی ایران جنگ قدرت در بین باندهای نظام را جز یک بازی کثیف و لو
رفته برای استمرار بقای این حاکمیت نمیداند.
شعارهای «این همه سال جنایت / مرگ
بر این ولایت»، «خامنهای حیا کن/ مملکت را رها کن»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»،
«ننگ ما ننگ ما/ رهبر الدنگ ما» و «کشته ندادیم که سازش کنیم/ رهبر قاتل رو نوازش
کنیم» این خواست را بازتاب میکرد.
۴ـ دیکتاتوری آخوندی با پیش کشیدن
موضوع «خطای انسانی» و مطرح کردن شلوغی زمان آمادهباش، در صدد بود، جنایت شلیک به
هواپیمای مسافربری را کوچک نمایی کند و بگوید که سران نظام و از جمله شخص خامنهای
در جریان نبودهاند. قیامکنندگان با انگشت گذاشتن روی استعفای فرماندهی کل قوا،
این ترفند کثیف تبلیغاتی را به شکست کشاندند.
۵ـ مردم پس از خامنهای، سپاه
پاسداران را به عنوان بازوی جنایت، سرکوب و تروریسم آماج خشم و نفرت خود قرار
دادند. شعارهای «سپاهی حیا کن/ مملکتو رها کن» و «سپاه جنایت میکند/ رهبر حمایت
میکند»، «سپاهی بیغیرت/ قاتل جان ملت» و «حکومت سپاهی/ داعش ما شمایی» بیانگر
این خشم و خروش بود. به آتش کشیدن عکس قاسم سلیمانی کنشی برخاسته از این تنفر
عمومی بود.
۶ـ باطل کردن ترفندهای تبلیغاتی
رژیم برای اشرار و اوباش نامیدن قیامکنندگان
و نسبت دادن آنها به کشورهای خارجی پیشاپیش با شعار زیبای «به من نگو فتنهگر/
فتنه تویی ستمگر» و نیز «خامنهای به هوش باش/ ما ملتیم نه اوباش» در هم شکست.
۷ـ در گذشته وزارت اطلاعات تلاش
میکرد، با سراندن لباس شخصیها در بین تظاهرکنندگان، به نفع بازماندگان سلطنت عمل
نماید و در بین شعارها پارازیت بیندازد و بعد با بلندگوها و لابیهای خارج کشوری
قیامکنندگان را با بچهی شاه ساندویچ کند و این توهم را ایجاد نماید که گویا مردم
ایران خواهان بازگشت به دیکتاتوری سابق هستند. این بار دانشجویان و مردم آگاه
ایران با شعارهای «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه، چه رهبر» و «نه شاه میخوایم نه
رهبر/ نه بد میخوایم نه بدتر» به روشنی بین یک ایران آزاد و دمکراتیک با استبداد
شیخی و شاهی مرز کشیدند.
۸ـ شعارهای «میکشم، میکشم آن که
برادرم کشت»، «برادر شهیدم، خونت رو پس میگیرم» و «۱۵۰۰ نفر کشتهی آبان ما»
بهترین گواه آن است که خون شهیدان قیام آبان میجوشد و در جوشش پیوستهی خود مردم
و جوانان شورشی را به دادخواهی فرامیخواند.
۸ـ گسترش قیام به نقاط مختلف
تهران و شهرهای اصفهان،مشهد، اهواز، شادگان، کرمانشاه، سنندج، کرج، ساری، بابل،
آمل، سمنان، شاهرود، تبریز، قزوین، زنجان، شیراز، ارومیه، گرگان، اراک، قدس و رباط
کریم طی دو روز مؤید آن است که قیام برای به زیرکشیدن استبداد دینی ادامه دارد و
هر روز سقفهای جدیدی را درمینوردد.
بترسید بترسید ما همه با
هم هستیم
تعمق در فحوای شعار «بترسید
بترسید ما همه با هم هستیم» کافی است به ما بنمایاند که قیام مردم ایران تا رسیدن
به این نقطه از بلوغ، راهی دراز و پر رنج و شکنج و البته مبارک پیموده است. آری،
اکنون این دیکتاتوری ترک برداشتهی آخوندی و خلیفهی آبروباختهی و گزمگان منفور و
شاخ شکستهی آن هستند که باید از فوران خشم و خروش مردم ایران بترسند؛ زیرا دیگر
هیچ ایرانی غیرتمند از آنها نمیترسد؛ زیرا که دیگر قیام مرزهای ترس را درنوردیده
و به مرحلهی نوینی از فدا و پاکبازی برای آزادی رسیده است.
این میوهی خوشاب و عطرافشان بیتردید
محصول شکوفایی خون بیش از ۱۵۰۰ شهید قیام آبان و رقم زنندگان آن است.
0 نظرات