انتخابات حکم شرعی!
خامنهای بیشتر از هر کسی دیگر میداند که
حاکمیت آخوندی از هیچ مشروعیتی برخوردار نیست.
او وقتی در آینه با خود خلوت میکند، میداند که دارد به همهکس، از جمله
به مجیزگویان و خم و راستشوندگان و دستبوسان بارگاهش حتی به خودش هم دروغ میگوید.
میداند که حضور او در رأس این خلافت نه با رأی و خواست مردم که با توسل به
سرنیزه، کشتار و بگیر و ببند ممکن شده است؛ با اینحال به این دروغگویی و کتمان
حقیقت ادامه میدهد. وی در همین سخنرانی ۲۹بهمن ۹۸ مدعی است که در راهپیمایی
۲۲بهمن شقالقمر کرده است؛ و از مردم خواست که همانطور که مردم در راهپیمایی
شرکت کردند، در رأی دادن به حکومتش هم
شرکت کنند. آنهایی که این سیرکهای لورفته و مهوع را دیدهاند، میدانند آنقدر
کساد بود که حتی بوقچیهای حکومتی هم رویشان نشد، آن را طبق دروغهای تکراری هر
سال «حماسه»! بنامند.
خامنهای در حالی که مدعی است «مردم به این
انتخابات اقبال میکنند»! اما در ادامهی
التماس برای شرکت در این نمایش حکومتی آن را یک «حکم و وظیفهی شرعی»! و «یک جهاد
عمومی»! مینامد تا یکی دو رأی بیشتر برای صندوقهایش تلکه کند.
بیمناک بودن از آیندهی نظام
صدور حکم شرعی برای شرکت در نمایش کساد، یعنی
اینکه خامنهای پیشاپیش میداند مردم ایران
از نمایش چینش پیشاپیش مهرههای حلقه به گوش مجلس ارتجاع به نام انتخابات استقبال
نمیکنند. استقبال نمیکنند یک فعل پاسیو است. بهتر است بگوییم این روز را به یک
فرصت برای اعتراض به دیکتاتور تبدیل میکنند. بنابراین وظیفهی شرعی نامیدن شرکت
در انتخابات او نه برای مردم ایران که برای عناصر ریزشی و روحیه باخته و سرخوردهی
درون نظام است. این سرخوردگی و روحیه باختگی پس از حذف و تصفیه و جراحی بخشی از
حاکمیت، رو به افزایش گذاشته است. آنها به آیندهی نظام اطمینان ندارند. خود خامنهای
هم از این آینده بیمناک است.
نفرت جوانان ایرانی از آخوندها
او ـ در حالی که از نفرت جوانان ایرانی نسبت به
خود و حکومتش آگاه است ـ میگوید دشمنان [اسم مستعار خامنهای برای نیروهای
برانداز] میخواهند جوان ایرانی را از نظام اسلامی جدا کنند. این بهترین رسید دادن
به تجمع اعتراضی دانشجویان در روزهای ۲۷و ۲۸ بهمن ۹۸ است. دانشجویان با شعار «نه
صندوق، نه آرا، تحریم انتخابات» خشم خود را از نمایش انتخابات فریاد زدند. آنها با
پلاکاردهای «میزان خشم ملت است» بهنحوی
گویا دیکتاتوری را به چالش کشیدند. آنان همچنین با شعار «مجلس ما خیابان است» نشان
دادند که مردم ایران سالهاست رأی خود را که همان سرنگونی تام و تمام این نظام با
باندهای غارتگر و قدرتطلب آن است در صندوقهای خیابانی به نمایش گذاشتهاند.
دوستان «نگران»!
سخنان ۲۹بهمن ۹۸ خامنهای عمق دیگری از افلاس و
ورشکستگی نظام ولایت فقیه را به معرض قضاوت عمومی گذاشت. خامنهای در همین سخنرانی
با نگرانی گفت: «دوستان ما هم در اطراف
دنیا با نگرانی نگاه میکنند تا ببینند چه خواهد شد». این سخنان اگر چه در لفافه
ایراد شدهاند اما بیانگر این واقعیت هستند که امروز جوانان ایرانی رودرروی خامنهای
و دیکتاتوری دینی او ایستادهاند. منظور خامنهای از «دوستانش در اطراف دنیا» آن
مزدوران و نیروهای تروریستی است که تا قبل از هلاکت سیلمانی، رژیم آنها را با بذل
و بخششهای نجومی از کیسهی مردم ایران سراپا نگه میداشت و اکنون گرد یأس و
بلاتکلیفی از سرنوشت حاکمیت آخوندی روی آنها پاشیده شده و به قول خامنهای «نگران»!
هستند.
و خامنهای به آنها اینگونه جواب میدهد:
«البته هر وقت پیغامی به یک مجموعهای از
دوستانمان میدهیم، همیشه بنده میگویم هیچ نگران نباشید، از ملت ایران [اسم
مستعار حاکمیت آخوندی] نگران نباشید؛ ملت ایران میداند چه کار دارد میکند، بلد
است چه کار بکند و دارد میکند کار خودش را.»
بایکوت انتخابات یک فریضهی ملی
بدیهی است که نیاز خامنهای برای رأیسازی، یک
نیاز برای ادامهی خفتبار حیات نظامش برای چند روز بیشتر است. او خوب میداند که
مشروعیت نظامش را دیرگاهی است که باخته است. اکنون آن چیزی که بر دیوار شهرهای
ملتهب ایران میدرخشد شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «رأی من سرنگونی» است. در ادامه
باید گفت «بایکوت انتخابات یک فریضهی ملی» است. امروز مردم ایران میدانند که هر
رأی ولو برای مهر خوردن شناسنامه، افزودن یک گلوله به خشاب این نظام است تا آن را
بر سر و روی جوانان ایران ببارد. از این رو باید نمایش انتخابات را به نمایش وحدت
ملی برای براندازی نظام ولایت فقیه تبدیل کرد. تحریم اگر چه لازم، اما کافی نیست،
حضور در خیابان و در هم بافندن بازوان برای درافکندن طرحی نو لازم است.
ما میتوانیم.





0 نظرات