حمید نوری در سناریوی دیکتهشده از سوی وزارت بدنام با وقاحت و لودگی آخوندی مدعی شد: «خدا او را انتخاب کرده است که بعد از ۳۳ سال بتواند نمایندهی ملت ایران [خامنهای] باشد و به دروغ و تهمت نسبت به ملت ایران [بخوانید نظام قتلعام و زنجیرهیی از جلادان آن] پاسخگو باشد.»
او همچنین با خواندن یک «آبراهادابرا» یا همان ورد «اجی مجی لاترجی» و فوت کردن دور خود گفت که میخواهد شقالقمر کند و «نمایشنامهی ساخته شده در این ۳۳سال را «در دو دقیقه روی هوا» بفرستد.!
«خودشان برای کشتن خودشان فتوا ساختند.»!
آمیرزا قشمشم نظام با این که گفته بود «من خیلی حواسم جمع است، خیلی زرنگ و با هوشم»! اما در مورد فتوای قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ یا همان «حکم خمینی» در مورد مجاهدین، حسابی دسته گل به آب داد. او برای انکار قتلعام۶۷، حکم خمینی را یک «کاغذ کپی» خواند؛ «نامهیی که منتظری در کتابش گفته منتسب به خمینی است.»
«خیلیها در مورد آن [فتوای خمینی] اظهارنظر کردهاند، ۹۰ درصد پرونده روی این کلمه میچرخد یقین دارم هیچکس دقت نکرده، حالا باید حرف یک ایرانی هم در این مورد شنیده شود، وکلایم هم نمیدانند با اینکه خیلی حرفهای هستند، فتوا کلمهای عربی و قرآنی هست، این کلمه هم جعل شده مثل اسم سازمان و زندان رجایی شهر، این کلمه جعل ۳۳ ساله دارد، این کاغذی که اسم را گذاشتهاند فتوا یک کپی است، این یک نامه است که شخصی به نام منتظری مطرح کرده و خیلی از مشکلات متأسفانه توسط ایشان مطرح شده، اگر یک نفر ثابت کند در این ۳۳ سال کسی اسم این را فتوا گذاشته من تسلیم میشوم. این نامه است، نامهیی که منتظری در کتابش گفته منتسب به حضرت امام خمینی است صفحه ۶۴۵ کتاب منتظری، هیچکس به این توجه نمیکند، این کلمه فتوا را همین سازمان ساخته و جعل کرده و در این ۳۳ سال ثبت کردهاند و کسی به آن توجه نکرده. این نامه را منتظری پخش کرده.». (دفاعیات حمید نوری در جلسة پنجشنبه ۴آذر۱۴۰۰ در دادگاه استکهلم)
دژخیم خمینی پروده در این ترهات، از منطق «خودشان خودشان را میکشند» خمینی، در مورد فتوای او نیز استفاده کرده است تا قتلعام۶۷ را «داستانی سرتاسر خیالی، توهمی و پوشالی، جعلی و غیرمستند» قلمداد کند و خود را در ببرد.
«خودشان برای کشتن خودشان فتوا ساختند.»!
«منافق، محارب، حکمش اعدام است. این، هم فتوای امام بود، و هم حکمش»
سفسطهی ناشیانه و بسیار نازل و مبتنی بر بافتههای مالیخولیایی حمید نوری، در حالی است که آخوند علی فلاحیان در تاریخ ۱۸تیر۹۶ در برنامهی تلویزیونی رژیم به اسم خشت خام بر فتوای قتلعام خمینی تأکید کرد:
«امام مرتباً تأکید داشت که اینها [مجاهدین] را مواظب باشید که از دستتان در نروند (خنده). اینها بروند، دوباره می روند یک نفر را میکشند، حفظ جان مسلمان که واجب است. درست است؟ لذا امام همیشه این تعبیر را داشت. میگفت احتیاط از این طرف بکنیم.»
مخاطب او (حسین دهباشی) وقتی میپرسد آیا منظور از احتیاط، بنا را بر نکشتن گذاشتن است؟ فلاحیان پاسخ میدهد: برعکس. او حتی کاربرد اصطلاح «اشد مجازات»! را نیز در مورد مجاهدین کافی نمیداند و میافزاید:
«اشد مجازات، نه. از دستتان در نروند. و اینها حکمشان همیشه اعدام است. یک وقت اصلاً، حکم ولایی ایشان [خمینی] بود، چه قبل از این جریان ۶۷، چه بعدش… منافق، محارب، حکمش اعدام است. این، هم فتوای امام بود، و هم حکمش»
توجه کنید آخوند فلاحیان، دستور خمینی در مورد قتلعام مجاهدین را هم «فتوا میخواند و هم حکم».
خمینی و حکم مهدورالدم بودن مجاهدین
دژخیم حمید نوری در حالی فتوا یا حکم خمینی را ساخته و جعل کردهی مجاهدین میداند که خود خمینی در اعتراض منتظری به حکم ۲۳۶ کلمهیی او، به صراحت میگوید:
«مسئولیت شرعی حکم مورد بحث با من است.»
او در حکم خود با نوشتن این جمله، مهدورالدم بودن مجاهدین را به صرف دارا بودن عقیده متفاوت اعلام میکند:
«کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند.»
فتوای جنایتکارانه خمینی برای قتل عام زندانیان مجاهد سرموضع به خط خودش
سوال این است: اگر این حکم «منتسب به خمینی» است؛ چرا لغو نمیشود؟ چرا این فتوای ضدبشری و جنایتکارانه در مادة ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی به یک قانون دائمی تبدیل شده است؟
«هرگروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند، مادام که مرکزیت آنها باقی است، تمام اعضا و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را میدانند و بهنحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند، محاربند اگر چه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند.»؛ بهقول علی فلاحیان حتی اگر برای خرید نان از خانه تیمی خارج شده باشند.!
اگر چه در سال۹۲ تغییر جزئی در این قانون داده شد ولی رویکرد نظام ولایت فقیه نسبت به مجاهدین همچنان از حکم خمینی پیروی میکند.
نسلکشی مجاهدین، پیوسته اصلیترین دغدغه ذهنی شخص خمینی بوده است. او در ۶دی۶۲ در مورد مجاهدین گفت: «آنقدری که اسلام تکیه کرده است بر این که منافقین را از بین ببرد یا اصلاحشان کند، برای کفار اینطور نیست. انسان میداند با آدم کافر چه بکند؛ اما با منافقین نمیداند چه کند.»
انتصاب ابراهیم رییسی بر بالاترین مناصب حکومتی از سوی خامنهای نیز نتیجه حاکمیت فتوای خمینی بر مناسبات و ماهیت نظام ولایت فقیه است. بهعبارت دیگر، جلاد۶۷، مورد توجه قرارگرفتن خود را مدیون کشتار مجاهدین است. او جرثومه طرزتفکر خمینی و نظام قتلعام است. و نمیتواند از این هویت ذرهیی عدول کند؛ اگر نه باید فاتحه خود و نظامش را بخواند.
«هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است»!
دژخیم حمید نوری ممکن است با مغلطهگویی، پشتهماندازی و لودگی، فتوای جنایتکارانه خمینی را یک کاغذ کپی بخواند ولی این فتوا، چنان غیرقابل هضم و شقاوتبار بوده که دراکولایی مانند موسوی اردبیلی، قاضی القضات وقت نیز در مورد آن به شبهه میافتد و چند سوال در مورد حکم از خمینی بهعمل میآورد. پاسخ خمینی قابل توجه است:
«در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد، همان مورد نظر است.».
یکی دیگر از سوتیهای وزارت بدنام
منابع برای اثبات فتوای خمینی در مورد قتلعام مجاهدین بسیار است. مخاطب این بحث با یک جستوجوی ساده در اینترنت میتواند به اسناد مختلف دست یابد؛ با این حال بهنظر میرسد این ادعای مبتنی بر یاوه و لیچار، یکی دیگر از سوتیهای وزارت بدنام باشد. کاسبان مرگ یا از افاضات امام کذایی اطلاع ندارند و تاریخچهی خود را نمیدانند یا آن را عامدانه برای تبرئه خود و نظامشان از عواقب کشتار ۶۷ تحریف میکنند.
خون ناخسبیدنی و آرامناگرفتهی آن شهیدان، نظام قتلعام و دژخیمانش را به محاکمه کشیده است. این محاکمه تاریخی ادامه دارد و متوقف نخواهد شد.
جهان، اکنون اندک اندک خبردار میشود که طی چهار دهه ـ برای آزادی مردم ایران ـ چه بر مجاهدین گذشته است.
علیرضا خالوکاکایی
۶ آذر۱۴۰
برگرفته از سایت ایرانافشاگر
برگرفته از سایت ایرانافشاگر
0 نظرات