دخیل بستن خامنه‌ای به یک خاله‌زنک بسیجی!






در بحبوحه‌ی انتقال دادگاه دژخیم حمید نوری به آلبانی ناگهان شامورتی «کودکان جداشده‌ی مجاهدین»! از قوطی شامورتی خامنه‌ای بیرون آمد تا توجه مردم را از ابعاد قتل‌عام۶۷ و افشاگریهای شاهدان مجاهد خلق منحرف نماید. به‌دنبال این معركه‌گيري، کارناوال «اره و اوره و شمسی کوره»! به راه افتاده و دوباره برای جوانی‌های برباد رفته کودکان جداشده‌ی مجاهدین و «کفش‌های نایک» نپوشیده‌ی آنان و حسرت‌ به‌دلی‌هایشان برای «قدم زدن در منطقه‌ی عابر پیاده شهر کلن» سوز و گداز سر داد!
این کنسرت‌ هم‌کوک اینک کوک دیگری گرفته است.
راستی موضوع چیست؟

شیطان‌سازی از مجاهدین در کارگاه لیچاربافی وزارت بدنام و خرجهای نجومی برای آن پدیده‌ی جدیدی نیست. بخشی از پروپاگاندای شبکه‌ی اهریمنی ابلیس عمامه‌دار برای مشغول‌کردن و از تمرکز انداختن اپوزیسیون اصلی و پیش‌برنده کارزار سرنگونی است. هیزم‌کشان این جنگ کثیف، مزدوران پیشانی‌سیاه، مواجب‌بگیران، پاسداران سیاسی و برخی خبرنگاران«شبكه دوست» و زرخرید خارجی هستند. این شیطان‌سازی، مکمل خط شکنجه، اعدام و ترور فیزیکی مجاهدین و سرکوب قیام در داخل کشور است.
رژه‌‌ی روزانه کانون‌های شورشی و طنین عملیات اختناق‌شکن آنها در متن شرایط انفجاری ایران و قیام زنجیره‌یی شهرها و استان‌های شورشی، نفس خامنه‌ای را به شماره انداخته است. اکنون همه می‌دانند که سلسله‌جنبان قیام مجاهدین هستند و استراتژی آنها در کف خیابان‌ها راه می‌رود. پابه‌پای قیام، به‌محاکمه کشاندن دژخیم حمید نوری و نیز دادگاه عوامل بمب‌گذاری در گردهمایی ویلپنت، مجاهدین را به کانون توجه و عواطف جوشان خلق به‌ستوه آمده ایران تبدیل کرده است. در این میان‌ گرایش نسل‌ جوان و بالنده‌ی ایران به مجاهدین تنگنایی است که خامنه‌ای و تاریکخانه اشباح او در برون‌رفت از آن دچار گاوگیجگی هستند.
به‌اعتراف سایت هرازنیوز. ۱۴مرداد ۱۴۰۰ «جوانان ایران مجاهدین را الگوی خودشان قرار می‌دهند.»
مطلب بسیار واضح است. بافته‌های کارگاه شیطان‌سازی از مجاهدین نتیجه‌ی معکوس داده است. نسل‌هایی آمده‌اند که مشتاقانه از جسارت و پاکباختگی آنها الهام می‌گیرند؛ و این تمام بحث است. دقت کنید:
«جوانان و قشر دانش‌آموز ما به‌جای مشغول شدن به درس و مشق و بازی و ورزش، دست به ماجراجویی در برابر نظام می‌زنند… اگر برای این ادعا به‌دنبال مستندات می‌گردید، یک‌بار برنامه‌های تلویزیون (مجاهدین) را تماشا کنید تا متوجه شوید که الگوبرداری جوانان ما و سرخوردگی آنها از کجا نشأت می‌گیرد». (همان منبع)

قیام اصفهان و رویارویی جوانان با الگوگیری از کارزار فروغ اشرف، در بستر خشکیده‌ زاینده رود، نمونه‌یی گویا و عاری از تفسیر است. از این رو جای تعجب نیست اگر خامنه‌ای به عم‌قزی هومریش براي شيطان‌سازي در دي‌سايت دخیل ببندد و برای «کودکان ربوده شده‌ی مجاهدین»! اشک تمساح بریزد. به‌قول فردوسی پاک‌زاد:
«تفو! بر تو ای چرخ گردون تفو!»

ترم به‌کارگیری کودکان در جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، برای نخستین‌بار توسط مجاهدین مطرح شد. بنا به اذعان هاشمی رفسنجانی، یک قلم فقط ۳۶۰۰۰ تن از کودکان دانش‌آموز، در جبهه‌ها جان خود را از دست دادند. آنها به‌طور عمده در نقش «سرباز یک‌بار مصرف» به جبهه‌ها اعزام می‌شدند، حال اتاق‌ فکر شیطان‌سازی خامنه‌ای در یک رویکرد فرافکنانه آن را به اپوزیسیون خود نسبت می‌دهد.
قلب واقعیت در مورد کودکان جداشده‌ی مجاهدین مربوط به امروز نیست. وب‌سایت‌های تابعه‌ی وزارت بدنام بارها آن را نشخوار کرده‌ و برای «نهاد متلاشی شده‌ی خانواده»! و «نقض حقوق بشر»! در مجاهدین دل‌سوزانده‌اند. جالب است همین رژیمی که فاطمه مصباح ۱۳ساله را با شقاوت تمام سلاخی کرد و دختران نوجوان میلیشیا را پس از دستگیری در تظاهرات ۳۰خرداد، بدون احراز هویت به جوخه‌های تیرباران سپرد، مدعی حقوق کودکان شده است. !‌

به دو نمونه از نشخوارهای وزارت بدنام اشاره می‌شود:
«نهاد خانواده در طی چند طرحی که رجوی با عنوان انقلاب درون سازمانی اجرا کرد به کلی متلاشی شد و زن و مرد در این سازمان از هم جدا شده و کودکان نیز به طور جداگانه در دیگر نقاط جهان نگهداری و طبق نظر مقامات بالادستی منافقین تربیت شدند.
در طول سالیان دراز افرادی بودند که نتوانستند شرایط در درونی گروهک منافقین را تاب بیاورند و به طرق مختلف از این فرقه جدا شدند و شرح حال خود و مصائبی که در این مدت تحمل کرده بودند را بازگو کردند.» (پارس. ۱۲تیر۹۲)
سایت حکومتی پرتال جامع علوم انسانی و سایر سایت‌های حکومتی نیز در سال ۸۸ مقاله‌یی را منتشر کردند که قلم‌به‌مزد آن مدعی شستشوی مغزی کودکان مجاهدین شده بود:
«شماری از کودکان جدا شده از منافقین در عراق به پایگاهی به نام موسوی در کلن آلمان منتقل شدند که در معرض شدید شستشوی مغزی توسط این فرقه قرار دارند.»

چنین اباطیل وزارت، بارها توسط پاسداران خارج کشوری نظام بازنشخوار شده است.
«رژیم خمینی جنایتکارانه از اعدام کودکان باکی نداشت و با دست باز آنها را به گلوله می‌بست. از این‌طرف مجاهدین نیز که از استفاده‌ی کودکان در درگیری‌های خیابانی قبل و بعد از سی خرداد ابایی نداشتند. بعد از آغاز درگیری مسلحانه، کودکان بسیار کوچک را نیز در جهت عادیسازی در خانه‌های تیمی به‌کار گرفتند.» (عاطفه اقبال. ۲۸فروردین۹۷)
این یکی در وقاحت چنان افسار گسیخته است که جنایت خمینی و لاجوردی را نیز به گردن مجاهدین شهید می‌اندازد؛ قهرمانانی که نبردهای سهمگین هنگام یورش پاسداران به خانه‌های تیمی ناگزیر شدند اطفال خردسال و شیرخوار خود را در محلی از خانه قرار دهند که در معرض گلوله و ترکش قرار نگیرند و خود با تمام عشقی که به جگرگوشگانشان داشتند به مصاف اهریمنان زندگی‌خوار شتافتند.

بنابراین آنچه لوییزا هومریش، این خاله‌ زنک بسیجی تازه‌ به آیین خامنه‌ای مشرف شده و به سلک دختران معاویه درآمده! نوشته، نوبرانه‌ی او نیست، همان نشخوارهایی است که در تاریکخانه اشباح وزارت بدنام ساخته و از سوی بریده مزدوران شناخته شده خارج کشوری بارها پرداخته شده و اکنون به ضرب دلارهای اهدایی در یک سایت آلمانی درج گردیده است.
درج این ترهات بدون سند و مدرک در دی‌سایت و حلوا حلوا کردن شتابناک آن از سوی انجمن نجاست، اینترلینک، فراق، هابیلیان و مزدوران پیشانی سیاه مانند عاطفه‌ اقبال، حنیف حیدرنژاد،‌ سیامک نادری و ایرج مصداقی، به‌خوبی ماهیت ولایت‌معاشانه این پروژه کثیف را برملا می‌کند. سوته‌دلان ولایی در حالی برای «کودکان جداشده مجاهدین»! دل می‌سوزانند که تصویر چشمان تخلیه شده‌ی کودک مظلوم اصفهانی در شبکه‌های مجازی وجدان‌ها را تکان می‌دهد و تراژدی کودکان زباله‌گرد و خیابانی ایران، داستانی پر از آب چشم است.

پس بحث دفاع از حقوق کودکان جداشده مجاهدین در میان نیست و این نبش قبر ۲۰ساله بی‌هدف انجام نگرفته است.

مزدور نفوذی، ایرج مصداقی برای ایزگم کردن نقش خود و مزدوران همپاله و هم‌آخور دربازنشخوار نشخوارهای وزارت بدنام، جلو جلو می‌دود و می‌گوید:
«همه‌اش حمله می‌کنند به این خانمی که این مصاحبه رو کرده. آی این ایران بوده با حوزه علمیه بوده،‌ شلوغ و پلوغ که مردم به این موضوع اصلی فراموش بشه . به این فکر نکنند.» (میهن‌تی‌وی. ۱۹ آبان۱۴۰۰)

«موضوع اصلی» کدام است؟
خامنه‌ای برای عقب‌انداختن سرنگونی عاجل نیاز به دخیل بستن به شبکه خبرنگاران دوست نظام دارد و عم‌قزی هومریش همین‌طوری مدافع نقض حقوق کودکان مجاهدین [که اینک هر کدام سنینی بین ۳۵تا۴۰سال دارند] نشده است. او برای دادن جیره به جیره‌خواران خود مابه‌ازایی از جنس شیطان‌سازی مجاهدین و رهبری آنان می‌طلبد؛ مابه‌ازایی که مزدوری نواله‌خور مانند مصداقی به‌خوبی آن را می‌داند و پیشتر فراگرفته و به‌کار بسته است:
« ما سه نفر به انفرادی منتقل شدیم. بعداز شام متوجه شدم باید در هر وعده‌‌یی که غذا می‌دهند، خود را معرفی کرده و سپس مسلسل‌وار بگویم: «اتهام: منافق، مرگ بر منافقین، مرگ بر رجوی و …» (جلد سوم کتاب مصداقی. ص۱۶۳)».

اگر خامنه‌ای از دادگاه دژخیم حمید نوری و دیپلمات تروریست خود، اسدالله اسدی عبرت نگرفته و خواهان ورود به پرونده‌های دیگر است؛ ما مجاهدین با طیب خاطر به آن خوش‌آمد می‌گوییم و آماده هستیم با آتشین‌ترین واژه‌ها در هر دادگاه بی‌طرف بین‌المللی، نسبت به انتخاب آگاهانه و آ‌زادانه‌ی مبارزه از سوی هر مجاهد خلق شهادت بدهیم. اين یک حلقه‌ی ضروری در مسير كارزارهای بی‌وقفه‌ی سرنگونی است.
بفرمایید این گوی و این میدان!


علیرضا خالوکاکایی
۱۱ آذر ۱۴۰۰

ارسال یک نظر

0 نظرات

Pagination Scripts Facebook SDK Overlay and Back To Top