ایران یک زمین سوخته
تراشیدن و ارزان فروشی جنگلها، از بین بردن مراتع، سد سازیهای سود جویانه و بدون قاعده و قانون، تغییر مسیر رودخانهها
و ساخت و ساز در بستر آنها، لایروبی نکردن بستر آبراهها و مسیرهای متعارف سیل از
سوی عوامل و نهادهای حکومتی و در یک کلام جویده
شدن جغرافیای ایران در زیر آروارههای فساد حکومتی اکنون خود را بیش از هر زمان
دیگر نشان میدهد. بارندگیهای سیلزای اخیر، به خوبی روشن کرد که ایران اسیر تا
چه میزان در عصر حاکمیت آخوندی رو به قهقرا رفته و به یک زمین سوخته تبدیل شده تا
آنجا در برابر ابتداییترین عوامل طبیعی آسیبپذیر است. همه جور بچاپ بچاپ و بخور
بخور در سلطهی سیاه دزدان حکومتی دیده بودیم ولی ندیده بودیم که بستر رودخانه را
نیز بخورند. اکنون این سیل است که مفری برای جاری شدن نمییابد و سر به دیوار
شهرها میکوبد.
یک پارادوکس مضحک اما معنادار
حاکمیت دستاربندان وقتی پای موجودیت خودش در میان است آسمان را به زمین میدوزد.
در زیر کوه تونل میزند و شهرهای موشکی میسازد. در همان حال با خرجهای میلیاردی
تأسیسات سری اتمی ایجاد میکند. برای جاسوسی ماهواره هوا میکند. در رساندن موشک و
پول به حزب الشیطان کیسهی ولایت فقیه کامل شل و دست او باز است. میتواند در
محاصرهی دریایی هم به مزدورانش در یمن موشک برساند اما وقتی نوبت به مردم ایران و منافع ملی آنها میرسد، خود را
به کوچهی علی چپ میزند. از پذیرش مسئولیت شانه خالی میکند. مردم فلک زده را با
دردهایشان تنها میگذارد.
حواله دادن سیل و زلزله به نزول بلایای آسمانی و
امور متافیزیک
آخوندهای شیاد برای طفره رفتن از حل معضلات مردم در هنگام بروز زلزله یا
سیل، رنجهای آنان را به خودشان برمیگردانند و به صورتی دجالگرانه مدعی میشوند که
علت خشکسالی زاینده رود، بیحجابی مردم بوده یا زلزله در کرمانشاه به خاطر گناهان
زیاد نازل شده است. بعد هم وقیحانه به مردم جریحهدار و گرفتار در آلام میگویند:
«راه کار مقابله با زلزله و سیل توبه، تضرع، استغفار و استغاثه است!». یک بار
آخوند احمد مجتهدی تهرانی معلم
فرزندان علی خامنهای در مورد زلزله گفت: «رگ»زمین گرفت، خدا به«ملک»گفت برو اون «رگ» رو تکون بده!
اگر دستشان باز بود و اگر در عصر ارتباطات فراگیر اجتماعی نبودیم لابد میگفتند
علت زلزله و سیل، شرکت نکردن در نمایش جمعه، نرفتن به سوریه و دفاع از حرم و نیز سر
نسپردن به ولایت خامنهای است.
دکانداران دین البته در یک جا راست میگویند. اینکه زلزله و سیل در ایران
میتواند اینقدر آسیب ایجاد کند، به دلیل نحوست حضور آخوندها و ایلغار و غارت
ایران از سوی آنهاست. نحوستی که از عذاب الیم برای این ملت بیشتر بوده است.
سانسور اخبار مربوط به فاجعه
در مواقع پیش آمدن یک فاجعه و بحران، رسانههای حکومتی خفه خون میگیرند و
اخبار آن را سانسور میکنند. وقتی خبر از جاهای دیگر درز میکند یا در شبکههای
اجتماعی توسط مردم پخش میشود، آنها سعی میکنند آن را مینیمیزه کنند و بگویند «به
خیر گذشت!»، «مشکلی نیست!» یا «برادران سپاه وارد شدند و بحران مهار شد». «ستاد
مدیریت بحران در محل حضور داشت و همه چیز تحت کنترل است». بعد هم تا میتوانند
میزان واقعی تلفات و خسارات را لاپوشانی میکنند تا به قول خودشان از «حاشیه سازی»
علیه حکومت جلوگیری نمایند.
گسیل مأموران انتظامی و نیز پاسداران به محل
این حضور نه به خاطر کمک که دقیقا به خاطر کنترل اوضاع، میلیتاریزه کردن
محل و بالابردن غلظت سرکوب در آن مناطق است. آنها میدانند که در این هنگام مردم
به جان آمده و هستی از دست داده بر علیه حکومت میشورند و ممکن است این به یک قیام
منجر شود از این رو تلاش میکنند آن را در نطفه خفه نمایند. رسواترین شکل به
کارگیری این دجالیت در جریان سیل شیراز بود؛ به گونهای که یک علامت سوال بزرگ به
وجود آمد: وزیر اطلاعات در شیراز چکار میکند و چرا حکومت زرهی به خیابانها آورده
است؟
مسابقهی صدور دستورات کلیشهای و انداختن تقصیر
به دوش یکدیگر
صدور دستورات کلی با جملات خنثی و بدون ماده و توصیههای عوام فریبانه از دیگر ترفندهای
نظام آخوندی است. در این گونه مواقع شأن خامنهای اجلتر از آن است که خود را وارد
مشکلات مردم کند وقتی وارد شود به امام جمعهی منطقهی آسیب دیده و نمایندهی
خود پیام میدهد. رئیس جمهور نظام دچار احساسات رقیق میشود و اشک تمساح میریزد.
جهانگیر به مدیران دستور میدهد. مدیران به استانداران دستور میدهند. استانداران ستاد
بحران تشکیل میدهند. ستاد بحران به زلزله دستور میدهد. دستور در هوا میچرخد و
معلوم نیست بالاخره روی شانهی کی باید بنشیند! معلوم است روی شانهی مردم آسیب
دیده.
به نمونهای از این جملات دقت کنید:
جهانگیری: باید امشب با تمام وجود از تهران حفاظت کنیم؛ مدیران موضوع را
جدی بگیرند
نوبخت، معاون روحانی: «تاثر عمیق رئیس جمهور از حادثه سیل امروز شیراز ... کمکاریهای احتمالی بررسی و با متولیان برخورد
شود ... با وجود هشدارها نباید سیل خروشان و این حادثه رخ میداد و برای دولت
بسیار مهم است که این حادثه تکرار نشود.
تازه دو قورت و نیم حکومت هم باقی است و مردم باید پاسخ بدهند چکار کردهاند
که این بلای آسمانی نازل شده است!
بازدید درمانی جلوی دوربین
از جمله حقهبازیهای کثیف و لو رفتهی حکومت این است که بعد از اینکه آبها
از آسیاب افتاد و سیل یا زلزله زندگی مردم را بلعید، با لباسهای تر و تمیز و نیز
با درجه و قپه و هلیکوپتر جلوی دوربینها ظاهر میشوند تا بگویند برای بازدید
مناطق آسیب دیده آمدهاند.
انجام بازدیدهای بیمحتوا و بدون پشتوانهی اجرایی و حل مشکلی از مردم صرفا
برای اهداف تبلیغاتی و مصرف آن در جنگ قدرت و انتخابات است. این بازدیدها به نوعی
به یک تور مسافرتی تفریحی تبدیل میشود و برآیند آن نیشخند و طعنه به داغ و درد
مردم است.
بازدید برای بازدید برای بازدید. گویی میخواهد از رنجها و بدبختیهای
مردم برای خود وسیلهی تبلیغاتی و ترقی به مناصب بالاتر قدرت بسازند.
تور تفریحی بازدید از مناطق سیلزده و آب بازی همراه با خنده و شوخی!
تور تفریحی بازدید مسببان اصلی سیل از آثار سیل، یک دهن کجی به سیل زدگان
ممانعت از کمکرسانی مردم به آسیبدیدگان
یکی دیگر از ترفندهای لو رفتهی نظام ولایت فقیه در وقوع سیل یا زلزله این
است که از مشارکت مردم برای کمک داوطلبانه به آسیبدیدگان ممانعت میکند. این
ممانعت به دلیل آن است که روح همبستگی و نوعدوستی در میان مردم شکل نگیرد. همدردی مردم
و شرکت آنان در کمکرسانی باعث میشود که اجزای متفرق جامعه به هم بپیوندند و
احساس یگانگی کنند. این برای حکومت خطرناک است و میتوان شعلهور شدن جرقههای
قیام را به همراه داشته باشد.
آنچه به مردم برمیگردد افزودن به این کمکها و افزایش روح همیاری و همدردی
با خانوادههای سیلزده است. باید مطمئن شد این کمکها به طور مستقیم به دست آسیبدیدگان
میرسد و در میانهی راه طعمهی ارگانهای غارتگر حکومت نمیگردد.
0 نظرات