«[در] سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن میسازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل میکنیم، حرف نمیزنیم. تمام کمیتههایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکی که شمارهاش را بعد تعیین میکنند تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند.»
خمینی. سخنرانی بهشت زهرا. سال ۵۷
برشی از جامعهی آخوند زدهی ایران
اگر کسی میخواهد تراژدی دستاوردهای حاکمیت ولایت فقیه را طی چهل دهه از نزدیک ببیند، اگر میخواهد برشی از جامعهی ایران آخوندزده را به چشم مشاهده کند و آثار جرم و جنایت خامنهای و دودمان دستاربندان را ۴۱سال پس از آن جفنگیات معروف خمینی در بهشت زهرای تهران مورد مداقه قرار دهد، کافی است فیلمهای کوتاه و آماتوری از صحنهی خراب کردن خانههای مردم فقیر نشین منطقهی «فلکالدین خرمآباد» را در روز سهشنبه ۲۶فروردین ۹۹ از نظر بگذراند.
در متنی تأثرآور و دلخراش آمیخته با فریادهای کشدار اعتراض و ضجه و التماس و یا ابوالفضل گفتن و جیغ کشیدن زنان، بیلهای مکانیکی و لودرهای شهرداری آخوندی با شقاوت تمام بالا میرود و بر پی خانههای محقر فرود میآید تا آنها را بر سر ساکنانش خراب میکند. در یک سو نیروهای کبودپوش انتظامی با کلاه و کاسکت و شوکر با پشتیبانی هلیکوپتر ایستادهاند و در دیگر سو مردمی بیدفاع با حلقههایی از اشک بر حدقهی چشم و آهی سوزان برخاسته از بن جگر. هیچکس نمیتواند تصور کند که لشگرکشی ۲۰۰نیروی انتظامی با خودروهای مشکی و پشتیبانی هلیکوپتر و با ستونی از لودر و بیلمکانیکی برای تخریب خانههای دستساز مردمی بیسرپناه باشد. اما این لشگرکشی واقعی است. آنها میبینند که چگونهی سرمایهی سالیان زندگی و موجودیتشان دارد به تلی از نخاله و خاک تبدیل میشود. استغاثهی آنها سنگ خارا را آب میکند به نتیجهای نمیرسد اما در دل سیاه شده از ظلم و شقاوت مأموران رژیم تأثیر نمیکند.
تراژیکترین صحنه آنجاست که مادر و پدری سالخورده تا آخرین لحظات حاضر نمیشوند سرپناه خود را ترک کنند و فرود آوار بر فرقشان آنها را مجروح میکند و در وضعیتی وخیم قرارمیدهد. آنها فقط میخواستند که سقف آلونکشان بر سرشان خراب نشود تا بتوانند در روزهای تاخت و تاز کرونا، جایی برای آسودن در کنار دیگر مشکلات زندگی خود داشته باشند.
این شمهای از حکایت آمیخته با اشک و آه ایران در حاکمیت عمامه و نعلین است.
به راستی گناه ایران و جرم مردم محروم فلکالدین خرمآباد چیست؟
«فلک الدین»، حاشیهای قرار گرفته در متن اخبار
فلکالدین یکی از پرجمعیتترین و در عینحال قدیمیترین محلات خرمآباد است. نام این محله از «فلکالدین حسن» برادر «عزالدین حسین» از اتابکان لر کوچک گرفته شده و طی صدسال بر پیشانی این محله باقی مانده است.
فلکالدین نه روستاست تا بتوان گفت خارج از قوانین شهر و شهرنشینی است و نه شهر؛ زیرا هیچکدام از امکانات رفاهی و خدماتی شهر را ندارد. بزرگترین جفا در حق فلکالدین این است که بهرغم قدیمی بودنش، هرگز آن را به عنوان بخشی از حومهی خرمآباد به حساب نیاوردهاند. در واقع این محله هم روستاست و هم شهر و نه روستاست و نه شهر! از مزایای هر دو بیبهره و معایبشان برخوردار. کوچههای سنتی این شبه روستا ـ شبه شهر، بافت کوچههای قدیمی ایران را دارد. فاضلابها و آبهای آلودهی سطحی در آنها جاری است و فاقد آسفالت هستند. فقر کشنده، سیلویرانگر، و هجوم سرکش بیبضاعتی و بیپناهی مردمان فقیر و حاشیهنشین آن را وادار کرده است که در گوشهای از این محله از یاد رفته و نفرینشده، سرپناه محقری برای خویش بسازند.
نمایی از خانههای مردم حاشیهنشین فلکالدین خرم آباد در سیل
معابر خاکی با چالههای متعدد
خبرگزاری حکومتی برنا ۲اسفند ۹۳ در بارهی نبود آسفالت در فلکالدین مینویسد:
«آسفالت کوچه خیابان آرزوی دیرینه مردمی است که چندین نسل است در این محله زندگی میکنند، اما هنوز حسرت رهایی از گل و لای فصول بارندگی و گرد و غبار تابستان و پائیز بر دلشان مانده است. راستی کودکان این محله، چرا باید با پای گلی به مدرسه بروند و با لباسهای گرد و خاک گرفته به خانه بازگردند؟ اصلاً آیا هیچ فکر کردهایم وجود معابر خاکی با چالههای متعدد چه هزینههایی را برای این مردم به ارمغان آورده است؟ هزینه تعمیر جلوبندی خوروهایشان، هزینه اضافهای که بایستی به آژانسهای کرایهای برای ترددشان پرداخت کنند، چونکه هیچ رانندهای حاضر نیست با کرایههای مصوب به مردم این محله سرویس بدهد و همیشه باید مبلغی اضافه پرداخت کنند. هزینه نظافت و بهداشت عمومی را هم به هزینههای این مردم اضافه کنید که به جرم سکونت در محله فلکالدین برای نظافت منزل و اثاثیه و لباسهایشان متحمل شوند.»
نمونهای از جاری شدن سیل در معابر فلکالدین و دشوار شدن رفت و آمد ساکنان
یک پرونده از حاشیهنشینی در خرمآباد
فلکآباد یک پرونده از پروندههای ناگشودهی حاشیه نشینی در خرمآباد است. خبرگزاری حکومتی یافته در مطلبی نوشته است:
«قصه حاشیهنشینی قصه پردردی است که مربوط به یک روز و دو روز نیست و افراد و مسائل زیادی را درگیر خود کرده است؛ در استان لرستان وقتی از مراکز شهر بگذریم و به کوچه پسکوچههای حاشیه شهر برسیم، قصههای پردرد زیادی را با نگاه کردن به در و دیوارهای این مناطق میتوان درک کرد.
در برخی کوچههای مناطق حاشیهای رنگ دود و ناامنی و فقر وجود دارد، واگر مجبور باشی از بعضی کوچهها بگذری شاید ترس و دلهره همراهت باشد؛ مناطقی که بهعلت مهاجرت بیرویه به شهرها، فقر، ساختوسازهای غیرمجاز و... ایجاد شدهاند و گاه به پاتوقی برای جمع شدن بزهکاران و معتادان محلههای دیگر تبدیل میشوند که خود عامل وجود آسیبهای اجتماعی دیگر در این مناطق میشود.
کودکان و نوجوانان بدون کمترین امکانات بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی بهجای بازی و تفریح در پارک و اماکن ورزشی میان خاک و زباله اوقات فراغت خود را میگذرانند.»
خبرگزاری حکومتی برنا در ۲دی ۹۳ در مورد علت ساختهشدن سرپناههای اینچنینی در حاشیهی شهر، به فساد در شهرداری و اخاذی از مردم به این بهانه اعتراف میکند:
«عدم طرح گذربندی در معابر این محله و وجود قانونی به نام بیمه اجباری کارگران، سد راه مردم مستضعف و کمبضاعت این محله در دریافت پروانه ساختمانی شده است. به همین دلیل مردم این منطقه از دریافت پروانه ساختمانی گریزانند. وجود این پارامتر و موضوعات دیگر باعث رشد ساخت و سازهای غیرمجاز شده است و زیرساخت اولیه فساد اداری بعضی از کارکنان شهرداری را به دنبال داشته است.»
خانههای حومهی خرمآباد، ساخته شده با مصالح کیفیت پایین و ارزان
«دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم»!
از عجایب و شاید بشود گفت که از دستاوردهای حاکمیت ننگین آخوندی این است که به جای دادن مسکن و سرپناه مناسب به روستاییان رانده از روستا و مانده در حاشیهی شهر، آنها را مورد شدیدترین اجحاف قرار داده است. آنچه شاه نرسیده یا نکرده بود خمینی و بعد از او خامنهای رسیدند و انجام دادند. این همان حکومتی است که بنیانگذار کفنپارهی آن با دجالیت میگفت: «اسلام برای مستضعفین آمده است و اول نظرش به آنهاست.». بعد فهمیدیم منظور او از کلمهی قلب شدهی «مستضعفین»! خودش و آخوندهای گردن کلفت و شکمگنده است. او به محض پا گذاشتن در بهشت زهرا برای رسیدن به صدارت و امارت بادآورده فریبکارانه در باغ سبز به «مستعضفان»! نشان داد و گفت: «[در] سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن میسازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل میکنیم، حرف نمیزنیم. تمام کمیتههایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکی که شمارهاش را بعد تعیین میکنند تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند.» و افزود:
«دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند»
۴۱سال پس از مستمند و مستضف پناهی دجال بزرگ قرن، شهردار او در خرمآباد با وقاحتی کمنظیر صحبت از پرداخت مبالغ هنگفت به عنوان «عوارض» از سوی بیسرپناهان به شهرداری، برای اجازه دادن ساخته و ساز به آنها میکند. او میخواهد کمبود ۸۰میلیارد تومانی بودجهاش را با تسمه کشیدن از گردهی محرومان و بیسرپناهان به دست بیاورد. اگر تأمین نکنند، خرابی خانههایشان با عنوان آخوندساختهی «ساخت و ساز غیرمجاز» در انتظارشان خواهد بود.
«محمد شریفی مقدم، شهردار خرمآباد:
«گزینه های مختلفی همچون تخفیف و تقسیط عوارض ساخت و ساز در شهرداری اعمال میشود و متقاضیان میتوانند با مراجعه به مناطق سه گانه این نهاداز این فرصت ها استفاده نمایند... متاسفانه با وجود درخواست های مکرر و در برخی موارد اقدامات رسمی و قانونی اما مطالبات شهرداری پرداخت نمیشود در حالی که این نهاد باید برخی وظایف خود را از طریق درآمدهای داخلی انجام دهد... بودجه سالانه شهرداری خرم آباد ۲۳۰ میلیارد تومان است و مشکلات کنونی این نهاد از جمله پرداخت حقوق و مزایای کارکنان با ۱۵۰ میلیارد تومان برطرف می شود.» (ایرنا ۲۷فروردین ۹۹)
یک نمونه از خراب کردن خانههای اهالی با لودر شهرداری
حاکمیت آخوندی در حالی با بسیج ۵۰۰ نیروی انتظامی، بسیجی و مأموران سنگدل و هار شهرداری و نیز با به کارگیری دهها دستگاه لودر، بیل مکانیکی و آبپاش به مردم محروم و حاشیهنشین فلکالدین لشگر کشید که کرونا در حال و تاخت و تاز در میهن ماست و هنوز بسیاری از آسیبدیدگان سیل سرپناه مناسب ندارند و مجبورند با ساختو سازهای ابتدایی و غیراستاندارد سرپناهی برای خود فراهم کنند. این یورش جنایتکارانه در شرایطی صورت میگیرد که دولتهای جهان به پرداختهای بلاعوض به شهروندان خود، آنها را با ماندن در خانه و حفظ سلامت خود تشویق میکنند.
خانههایی که اهالی حاشیهنشین فلکالدین با مصالح ناچیز ساختهاند ـ همچنان که یکی از اهالی گفت ـ پول آن با جمعآوری قوطینوشابه از لابلای زبالهها و وسایل دورریختنی و فروش آنها به دست آمده بود. اگر این رژیم آنچنان که بنیانگذار دجالش ادعا میکرد اهل خانه ساختن برای مستضعفان بود، به جای پرداخت حقوق کلان به سگان انتظامی و مأموران دریدهی شهرداری و لباس شخصیهایش، پول آن صرف خانهسازی میکرد. تعداد دستگاههایی که برای تخریب خانههای مردم محروم و فلک زدهی فلکالدین به کار گرفته شد میتوانست در راه ساخت و ساز و آبادانی و پهن کردن نخالهها و زبالههایی صرف شود که اکنون محیط فلکالدین را به زبالهآباد تبدیل کرده است.
دایه دایه وقت جنگه
واقعیت همان است که خانم مریم رجوی گفت: «تخریب خانه مردم محروم آن هم در بحبوحه بحران کرونا، نشان دیگری از قساوت و بیرحمی آخوندهای جنایتکار است که به هیچ چیز جز حفظ نظام منحوس ولایت فقیه نمیاندیشند. این رژیم بهجای تأمین معیشت مردم محروم و قرنطینه کردن آنها، به لشکرکشی علیه آنها پرداخته و خانه و کاشانهای که با وسایل اولیه و با خون جگر ساختهاند بر سر آنها خراب میکند».
راه مقابله با چنین نظامی، تنها و تنها با به کنار گذاشتن «آه و درد ودریغ و ای کاش» و یکی شدن و به هم گره کردن بازوان و برشوریدنی جانانه امکانپذیر است. هیچکس جز دستان مسلح به سنگ ما قادر نیست از ما در برابر متجاوزان به حریم زندگی و حرمت انسانها دفاع کند. آنچه سخنگوی مجاهدین خطاب به جوانان خرمآبادی گفت، رهنمودی است برای هر جوان ایرانی که نمیخواهد ظلم آخوندها را برتابد و به دنبال راهی برای نجات است:
«درود و دست مریزاد! دایه دایه وقت جنگه. جنگ با رژیم وحشی و ضدبشر و درب و داغان کردن مزدورانش در هر کجا و بههر قیمت. وقتی خانههای مردم در امان نیست بهدشمن و خودروها و تجهیزات و تأسیساتش نباید امان داد.»
0 نظرات