در حالی که لابیها، مزدبگیران و پاسداران برونمرزی «نظام الهی»! تبلیغ میکنند که مجاهدین در ایران جایگاهی در بین مردم ندارند (۱) اما در داخل ایران، بوقهای حکومتی ساز دیگری را کوک میکنند. آنها علاوه بر اینکه مجاهدین را سلسلهجنبان قیام و سرنگونی میدانند، بلکه مسئول حمله به سفارت آذربایجان در تهران و حتی صدور بیانیه از طرف نخستوزیر دوران طلایی امام را نیز مجاهدین میدانند. میتوان گفت کمتر روزی پیدا میشود که گماشتگان خامنهای در جمعهبازارهای ریایی یا در منابر دیگر مسبب بدبختیهای نظام را مجاهدین ندانند. اگر بتوانند و مورد مضحکه واقع نشوند تا آنجا پیش خواهند رفت که سوراخشدن کشتی تایتانیک و زلزله در ترکیه و سوریه را هم به مجاهدین نسبت خواهند داد!
اگر فقط یک روز حجم شیطانسازیهای تولیدشده یا در حال تولید را مورد مداقه قرار دهیم، بهسادگی پی خواهیم برد که مجاهدین خط قرمز، خطر اصلی و دشمن بدون تنازل و بیچون و چرای این رژیم هستند؛ زیرا استراتژی آنها از ۴دهه پیش سرنگونی تمامیت استبداد دینی را نشانه رفته است.
«گام سوم آشوب»!
امروز اتاق فکرها و نهادهای امنیتی رژیم خوب میدانند که جوانان شورشی، به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه مقابله با این رژیم گام نهادن در مسیر کانونهای شورشی است. روزنامهی ایران (۱۸ بهمن ۱۴۰۱) با تقسیم قیام سراسری به فازهای مختلف، به این واقعیت، از منظر تحلیلهای حکومتی اعتراف میکند و آن را «فاز یا گام سوم» قیام سراسری مینامد که با عملیات مسلحانه متمایز میشود:
«گام سوم آشوب، یعنی عملیات مسلحانه و تروریستی از کانال فازهای قبل محقق میشود، به بیان دیگر، زمانی این فاز، قابلیت عملیاتی شدن مییابد که مراحل و گامهای پیشین با موفقیت به سرانجام رسیده باشند، اما ملاحظه میشود که بهدلیل موفقیتهای نسبی در برخی مقاطع و ناکامیهای دیگر، نمیتوان چشمانداز قطعی و واضحی برای پیشبینی فاز مسلحانه در نظر گرفت... ورود این حجم سلاح گرم به داخل کشور (۲) رخدادی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت».
وزن مجاهدین در میان گروههای اپوزیسیون
اعتراف به «ارتقای وزن مجاهدین در میان گروههای اپوزیسیون»، آن روی سکهی گرایش جوانان قیامی به عنصر سلاح برای مقابلهی میدانی با سرکوب حکومتی است. آیا آشکارتر از این میشد نیروی برانداز را آدرس داد؟
«ارتقای وزن سازمان منافقین میان گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی توسط دولتهای متخاصم و بازسازی شبکه عملیاتی خانوارهای نفاق در مناطق و شهرهای مرکزی، مورد دیگری است که جنبه سخت پازل آشوب را برمیسازد»
این روزنامهی حکومتی در کنار اعتراف به گرایش جوانان به فاز مسلحانه و استراتژی مجاهدین، ناگزیر اذعان میکند که پروژهی وزارت ساختهی «وکالت» نیز با شکست مواجه شده است.
«نمایش اعطای وکالت موقت به ربع پهلوی برای دوران گذار نیز بازی دیگر منافقین برای تضعیف و حذف پهلوی و برساخت تصویر سازمان بهعنوان یگانه جریان برانداز جمهوری اسلامی بود که آنقدر با تشتت و تعارض میان گروهها و چهرههای ضدایرانی از یکسو و عدم استقبال و بیاعتنایی مردم از سوی دیگر روبهرو شد که مانند سایر طرح و برنامههای ضد انقلاب عقیم ماند».
«تقویت وجه سخت اغتشاشات» و «جنبهی سخت پازل آشوب»، جملههای مجازی و استعارههایی هستند که این روزنامه در تعریف گرایش جوانان به استراتژی کانونهای شورشی آنها را بهکار میبرد.
آنچه مسلم است، قیام سراسری در روزهای خاطرهانگیز انقلاب ۵۷ نه تنها فروکش ننموده و از تک و تا نیفتاده، بلکه به مراحل عمیقتری ارتقا پیدا کرده است. چهرهی پنهان آن بسا خطرناکتر از سویههای آشکار است.
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) این همان پارادوکسی است که دستگاه شیطانسازی از دیرباز برای آن پاسخی نداشته است. چگونه یک آلترناتیو میتواند در داخل ایران پایگاه و محبوبیتی نداشته باشد ولی در آن واحد تهدید اصلی یک حکومت باشد و علاوه بر دستگیری، شکنجه و اعدام در معرض مهیبترین بمباران تبلیغاتی قرار داشته باشد!
برای آشنایی بیشتر با این پارادوکس و نیز شیطانسازیهای سایتهای زنجیرهیی وزارت اطلاعات و مزدوران افشا شده و لجنپراکنی بقایای سلطنت علیه مجاهدین با کد «منفور» بودن آنان، خواندن مطلب زیر توصیه میشود:
(۲) این روزنامه اینگونه از ورود این همه سلاح به داخل کشور ابراز وحشت میکند:
«هنوز یک هفته از نشست خبری سخنگوی فرماندهی انتظامی کل کشور و خبر کشف ۹هزار و ۳۰۰ قبضه اسلحه از ابتدای اغتشاشات نگذشته بود که طی چهار عملیات، یکی توسط قرارگاه منطقهیی جنوب غرب ارتش، دیگری توسط سازمان اطلاعات انتظامی استان خوزستان، سوم به دست اداره کل اطلاعات استان ایلام و چهارم توسط فرماندهی انتظامی کرمانشاه، بیش از ٢۰۰قبضه سلاح گرم دیگر نیز کشف و ضبط شدند».
0 نظرات